قرآن و عترت

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

موضوعات سیاسی در صحیفه سجادیه

عنوان صحیفه، دعا و نیایش است؛ اما از موضوعات مبارزاتى و سیاسى تهى نیست. در این مطلب به مواردی از فرازهای سیاسی امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه اشاره می کنیم.

دعاى چهل و هشتم صحیفه:

حضرت در این دعا به صراحت از مسایل زیر که جنبه سیاسى دارد یاد مى کند:‏

الف)مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیاى الهى است.

 ب)مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است.

احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفته‏است.  ج)

  د)واجبات الهى تحریف شده است.

  ه)سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) متروک گشته است.


موضوعات سیاسی در صحیفه سجادیه

عنوان صحیفه، دعا و نیایش است؛ اما از موضوعات مبارزاتى و سیاسى تهى نیست. در این مطلب به مواردی از فرازهای سیاسی امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه اشاره می کنیم.

دعاى چهل و هشتم صحیفه:

حضرت در این دعا به صراحت از مسایل زیر که جنبه سیاسى دارد یاد مى کند:‏

الف)مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیاى الهى است.

 ب)مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است.

احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفته‏است.  ج)

  د)واجبات الهى تحریف شده است.

  ه)سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) متروک گشته است.

متن دعا چنین است: «... اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع‏ امنائک فى الدرجهة الرفیعه التى خصصتهم بها قد ابتزوها و انت ‏المقدر لذلک لایغالب امرک ولا یجاوز المحتوم من تدبیرک کیف شئت ‏و انى شئت و لما انت اعلم به غیر متهم على خلقک و لا لارادتک حتى‏ عاد صفوتک و خلفاوک مغلوبین مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا و کتابک منبوذا و فرائضک محرفه عن جهات اشراعک و سنن نبیک متروکه‏ اللهم العن اعداءهم من الاولین و الاخرین و من رضى بفعالهم و اشیاعهم و اتباعهم اللهم صل على محمد و آل محمد انک حمید مجیدک صلواتک و برکاتک و تحیاتک على اصفیائک ابراهیم و آل ابراهیم و عجل الفرج و الروح و النصره و التمکین و التاییدلهم... .»

خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است.

دعاى چهل و هفتم:

در زمانى که اهل‏بیت(علیهمالسلام) در فشار به سر مى‏بردند و امیرمومنان(علیهالسلام) بر فراز منبرها لعن مى‏شد، حضرت در دعاى چهل‏ و هفتم(دعاى روز عرفه) به مسایل مهم زیر اشاره مى‏کند:

الف) مقام امارت و رهبرى از آن اهل‏بیت(علیهمالسلام) است.

ب) ائمه(علیهمالسلام) از هر پلیدى پیراسته و شایسته ‏وساطت‏ بین خالق و خلق‏اند .

ج) دین به وسیله امام منصوب از سوى خداوند تقویت مى‏شود .

د) خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است .

فرازى از دعاى عرفه آن حضرت چنین است: «رب صل على اطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک و جعلته مخزنه علمک و حفظه دینک و خلفائک فى ‏ارضک و حججک على عبادک و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک و جعلتهم الوسیله الیک ‏و المسلک الى خبتک ...»

«... اللهم انک ایدت دینک فى کل اوان بامام اقمته علمال عبادک و منارا فى بلادک بعد ان وصلت ‏حبله بحبلک و جعلتة ‏الذریعه الى رضوانک و افترضت طاعته و حذرت معصیته و امرت ‏بامتثال اوامره ... و اته من لدنک سلطانا نصیرا وافتح له ‏فتحا یسیرا ... .»

 

دعاى چهاردهم:

این دعا سراسر شکوه از ستمگران است که در نظر آن حضرت مصداقى‏ جز حکام وقت ندارد .

دعاى بیستم: (دعاى مکارم الاخلاق)

حضرت در این دعا از خداوند مى‏خواهد او را از سلطه ستمگران ‏نجات بخشد و پیروزش سازد: «اللهم صل على محمد و آل محمد واجعلنى یدا على من ظلمنى و لسانا على من خاصمنى و ظفرا بمن عاندنى و هب لى مکرا على من‏ کایدنى و قدره على من اضطهدنى ... .»

دعاى چهل و نهم:

حضرت در این دعا از فراوانى دشمنانش و از برنامه‏هاى حساب شده ‏آنان جهت آزار و حتى قتل امام به خدا شکوه مى‏کند: «فکم من عدو انتضى على سیف عداوته و شحذلى ظبه مدیته وارهف لى شباحده و داف‏لى قواتل سمومه و سدد نحوى صوائب سهامه و لم تنم عنى عین حراسته و اضمر ان یسومنى المکروه و یجر عنى ‏زعاق مرارته فنظرت یا الهى ... .»

بار خدایا ! چه بسا دشمنى که شمشیر عداوت آخت و بر من تاخت و براى کشتن من خنجر خویش تیز کرد و با دم برنده آن آهنگ جان من ‏نمود و زهر کشنده به آب من بیامیخت و خدنگ جان شکار خویش در کمان نهاد و مرا نشانه گرفت و چون پاسبانان همواره بیدار، دیده از من برنمى‏گرفت و در دل داشت که مرا گزندى سخت رساند و شرنگ کینه خویش به کامم ریزد؛ آنگاه اى خداوند من! دیدى که ... .»

"غلامحسین اعرابى"

گروه دین و اندیشه تبیان،


  • محمد محمد
نوشته شده در تاریخ هفتم دی 1393 توسط محمد شاکریان خور | نظر بدهید

معاد بازگشت آفرینش وهستی است به مبدأ آفرینش وپدید آورنده آن، یعنی ازآنجائی‌که آفرینش وانسان وجود وهستی خویش را از مبدأ هستی وجهان گرفته است (انا لله وانا الیه راجعون) همه ازاوئیم وبه سوی او روان واوکمال مطلق است وهمه هستی عاشق وشیدای کمال برترومطلق اند وبه سوی او درحرکت وروانند، اما نه به معنای حرکت مکانی بلکه رتبی وسیر درمراتب وجود مانند حرکت تکاملی انسان ازنطفه تابه مراتب عالی آن؛ معاد بازگشت به اصل آفرینش خویش است (انا لله وانا الیه راجعون ) برای:

 

1 ـ درک وحضور درمحضر کمال مطلق ودرک جمال وجلال مطلق ـ فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر


2 ـ مجازات وپاداش وعکس العمل عملکردهایی که دنیا ظرفیت واکنش بدان رانداشته است.


استاد شجاعی دراین باره فرموده اند:"معاد وبرگشت بسوی حضرت حق ازنظر آیات قرآنی واحادیث یک مسئله کلی وعام بوده ومخصوص به انسان ویابه طبقه خاصی ازموجودات نیست ، چه بسا بعضیها اینجنین فکر بکنند ومعتقد باشند ولی باکمی تأمل ودقت درآیات قران کریم وروایات وتدبر درنکات واشارات واقع درمتون اسلامی کلیت معاد وبرگشت معلوم می گردد. وجودوهستی از مبدأ متعال بوده وازاو سرچشمه میگیرد وبسوی او بازگشت می کند واین بازگشت وبرگشت براساس عشق هروجود وهرموجو د است نسبت به کمال بالا وبالاتر ودرنهایت نسبت به کمال بی نهایت وجمال وجلال مطلق . علم ودرک وبه تعبیر دیگر ، شعور ودرک درهمه وجود سریان دارد وهرموجودی به تناسب رتبه وجودی خود ازشعور ودرک برخوردار است واینطور نیست که بعضی ازموجودات شعور ودرک داشته با شند وبعضی نه .

 


ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ


1-بقره ، آیه 156 همه شعور ودرک دارند وهمه قبل ازهمه چیز به جمال مطلق وکمال بی نهایت وبی حدو خیر محض شعور داشته وعلم دارند واورامی یابند وچون می یابند به او عشق می ورزند واورامی خواهند وبسوی او درحرکتند .


آیات قرآنی که دلالت برعمومیت معاد وکلیت آن می کند برای اهل نظر ودقت زیاد است .


استادشهید مطهری فرموده اند:


"درقرآن ، ماکلماتی شبیه کلمه معاد داریم ؛ کلمه معاد نداریم ولی کلمه " مرجع " یا" رجوع " وکلمه "مآب " داریم . " عود" یعنی بازگشت . "عود" رادرجایی می گویند که یک چیزی ازیک اصلی آمده باشد ، دومرتبه به آن اصل برگردد، می گویند عود کرد .


"رجوع" هم همین طور است ؛ "رجوع" هم یعنی بازگشت؛ باید یک آمدنی باشد تا بازگشت صدق کند؛ ولهذا اگر د ر قرآن درباره قیامت کلمه [ معاد] نداریم ، کلمه "رجوع " داریم اما آنچه درقرآن کلمه "رجوع " وامثال آن آمده، به معنای بازگشت به خداست ، یعنی تعبیر قرآن اینست .


درقرآن هیچ جا رجوع ارواح به اجساد نیامده،یا هیچ جا رجوع به معنای [بازگشت] بعد ازمعدوم شدن نیامده ، بلکه تعبیر این است: " انا لله" ما ازآن خداهستیم ، "وانا الیه راجعون" وما به سوی او بازگشت می کنیم .پس کلمه معاد راهم اگر ما به کار ببریم اگر به معنی عود الی الله استعمال کنیم ، آنوقت با تعبیرات قرآنی ، خوب منطبق می شود.


یا این تعبیر :" وان الی ربک المنتهی " واینکه نهایت وتمامیت وپایانی به سوی پروردگار است ، یعنی به سوی اوهمه چیز پایان می یابد ؛ " ان الی ربک الرُّجعی " وامثال این تعبیرات .



  • محمد محمد
    در مورد جایگاه و اهمیت نماز در نزد ائمه معصومین علیهم السلام می خواستم بدانم که چقدر به نماز سفارش می کردند.

namaz_1.JPG
در روایت از امام صادق (ع ) آمده است : اول چیزی که در قیامت می پرسند نماز است , اگر قبول شد سایر عبادات نیز مقبول است , (محاسن برقی , ج 1, ص 81)
نیز امام صادق (ع ) فرمودند: ((شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد)), (همان , ص 80) بنابراین کسی که نماز نخواند هیچ عمل مقبولی ندارد و از شفاعت نیز بهره ای نمی برد و جایگاه او در سخت ترین عذاب ها یعنی ((سقر)) می باشد. قرآن مجید می فرماید ملکه دوزخ از جهنمیان می پرسد ((چه چیز شما را به سقر انداخت ؟ گویند: ما نمازگزار نبوده ایم )), (مدثر, آیه 42).
مقصود از سبک شمردن نماز، اهمیت ندادن به آن است. یکى از مصادیق سبک شمردن نماز این است که شخص گاهى نماز را ترک مى‏کند و یا با نداشتن عذر شرعى، نماز را از اول وقت به تأخیر مى‏اندازد هم چنین با سرعت زیاد خواندن، رکوع و سجود را صحیح و درست انجام ندادن، قرائت و اذکار را بدون توجه و غلط خواندن، شرایط نماز (مثل طهارت، قبله شناختن، وقت و ساتر داشتن و ...) را رعایت نکردن، با بودن مسجد و جماعت نماز را فرادا خواندن و ... همه اینها از مصادیق سبک شمردن نماز است.
براى اینکه نیکو شمردن و بزرگداشت نماز از سبک شمردن آن متمایز شود توجه به روایتى از امام صادق(ع) راهگشا و رهنماى ارزشمندى است، قال الصادق(ع): «اوّل ما یحاسب به العبد الصّلوة، فان قبلت قبل سائر عمله و ان ردّت علیه، ردّ علیه سائر عمله؛ اولین چیزى که مورد سؤال قیامت واقع مى‏شود، نماز است اگر نماز قبول شد، سایر اعمال نیز به تبع آن پذیرفته مى‏شود و گرنه سایر اعمال نیز مردود مى‏شود». اولین چیز درباره نماز بررسى شرایط اصلى نماز شامل طهارت بدن و لباس و حلال بودن جامه و مکان، حلال بودن خوراک و نظایر آن است و این مربوط به ظاهر امر نماز است اما حفظ همین شرایط ظاهرى مورد تأکید شریعت مقدس مى‏باشد بطورى که براى آن هزاران حکم شرعى وضع شده است. شما براى آشنایى با احکام و شرایط نماز حتما به رساله توضیح المسائل فقهاى عظیم‏الشّأن مراجعه نمائید. عدم توجه به هر یک از این شرایط ظاهرى از قبیل طهارت تن و جامه و... استخفاف امر نماز مى‏باشد. اما درباره باطن نماز، اولین صفت مؤمن، خشوع و خضوع در حال نماز است: «قد افلح المؤمنون الّذین هم فى صلاتهم خاشعون؛ به راستى مؤمنان رستگار شدند، آنها در نمازشان خشوع دارند». و خشوع آن رفتار و حالتى است که بنده در مقابل مولا از خود بروز مى‏دهد. گوئى تمام وجودش، از پا تا سرش به احترام و ادب مولا، حاضرند و آماده، هیبت مولا هوش از سرش برده، هر لحظه انتظار مى‏کشد، بیمناک است که مبادا در بندگى و خدمت کوتاهى کرده و مشمول قهر مولا شود.
پس مباش از جمله کسانى که خداوند در حقشان فرمود: «و اذا قاموا الى الصّلوة قاموا کسالى؛ و با سنگینى و سستى به نماز بر مى‏خیزند»و نیز خشوع و خضوع حالاتى قلبى‏اند که از قلب به اعضاء سرایت نموده و اعضاء را در حفظ ادب، آرامش، وقار و حفظ حرمت تابع خود مى‏سازند. هر گونه کوتاهى در این زمینه نیز استخفاف امر نماز است. صفت دیگر براى نمازگزار حالتى است که چون به نماز ایستد و تکبیرة‏الاحرام گوید عالم را جملگى وداع گوید و درون و برونش را متوجه خدا نماید. روا نباشد که تمامى هستى به تسبیح و تنزیه و تکبیر و تقدیس حق مشغول باشند و تو چون به نماز ایستى، بدنبال غیر خدا و مشغول نعمت یا مخلوق او باشى! «ألم تَر أن الله یُسبّح له من فى السموات و الارض و الطّیر صافّاتٍ کلٌّ قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون؛ آیا ندیدى هر که در آسمانها و زمین است، خدا را تسبیح مى‏کنند، و پرندگان بال گشاینده‏ى در آسمان، همه نماز و تسبیح خود را مى‏دانند، و خدا بر آنچه مى‏کنید داناست» قابل باور نیست آدمى چون به حضور یکى از خویشاوندان خود رسد، سرا پا حاضر باشد ولى چون به نماز ایستاد دم به دم حواسش و یادش، چون پرنده‏اى از شاخى به شاخى شود دمى نیاساید تا نماز را سلام دهد. آنگاه نماز به او خطاب کند، مرا ضایع کردى که خدا ترا ضایع سازد. براى اینکه چیزى از بیرون حواس نمازگزار را به خود جلب نکند، در گذشته عده ای در منزل براى خود خلوتکده‏اى اختصاص مى‏دادند و آن جایگاه را از ظواهر دنیوى تهى مى‏ساختند، سخن دنیا در آن مکان به زبان نمى‏راندند و اهل منزل در آنجا نماز مى‏گذاردند، کم کم چنین جائى نورانیّت مسجد را مى‏یابد... منظور اینکه نمازگراز از هر حیث باید آمادگى حضور به بارگاه خالق را مهیا نماید سپس به نماز ایستد. دیگر از صفات نمازگذار این استکه دل از محبت دنیا تهى کند و دلبران تفرقه افکن و اغیار و نامحرمان را از خود براند. چه خداوند قسم یاد کرده که هر کس ذرّه‏اى محبت دنیا در دل داشته باشد، لذت عبادتش را نخواهد چشید. مخصوصا علما، دانشمندان و دانشجویان و قشر تحصیل کرده اگر دلباخته دنیا باشند، حلاوت و شیرینى یاد خدا را نخواهند چشید. صفت دیگر حفظ اوقات نماز است. خوب است نمازگذار قبل از دخول وقت در مسجد و محل نماز خود بنشیند و منتظر دخول وقت باشد، با وقار و آرامش بنشیند، نهانخانه را شستشو نموده، دست بر زانوان، رو به قبله، خود را از هر فکر خالى کنند؛ و با
جاروب «لا اله» همه افکار بیرون ریزد تا «الاّ الله» درآید، سپس به نماز برخیزد. به تعبیرى با انتظار دخول وقت، اجازه ورود به نماز را از خداوند بگیرد. آنجا که مؤذّن «حىّ على خیرالعمل» گوید هر که به هر چه مشغول است همان «خیرالعمل» اوست در خود نیک بنگر که دراین اوقات با که‏اى و با چه مشغولى؟! آیا مؤذن را لبّیک مى‏گویى و مهیاى نماز مى‏شوى یا به بازیچه‏هاى دنیوى وقت مى‏گذرانى؟
و بهترین نماز در حالى است که انسان از خود هیچ نداشته باشد قیام و رکوع و سجودش را با خدا انجام دهد آن وقت معنى ذکر قیام «بحول الله و قوّته اقوم و أقعد» را بیابد. هر چه نمازگذار بیشتر احساس مسکنت و ضعف نماید، عظمت خداوند را بیشتر دریابد. احوال اولیاء خدا را بهنگام رسیدن وقت نماز، یا در نماز بنگر! در نماز تیر از پاى امام على(ع) کشیدند و حضرت ملتفت نشد یا امام باقر(ع) مى‏فرماید: «حضرت على بن الحسین(ع) چون به نماز مى‏ایستاد رنگش متغیر مى‏گردید و سر از سجده بر نمى‏داشت جز اینکه عرق از چهره‏اش سرازیر بود».

  • محمد محمد
نتایج تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که که مناسک دینی بر پیشگیری از افسردگی افراد مؤثر است.

 مطالعات جدید نشان داده است مناسک معنوی و مذهبی از افراد در براب افسردگی محافظت می‌کند و انجام این مناسک بخصوص در افرادی که مستعد این بیماری هستند، بسیار مؤثر است.

این پژوهش را لیزا میل، استاد روانشناسی بالینی و مدیر موسسه دانشگاه کلمبیا بر روی حدود 103 بزرگسال در معرض خطر و یا مبتلا به افسردگی انجام داد و به این نتایج دست یافت.

مغز افراد دیندار در برابر افسردگی مقاوم‌تر است

نتایج تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که که مناسک دینی بر پیشگیری از افسردگی افراد مؤثر است.

 مطالعات جدید نشان داده است مناسک معنوی و مذهبی از افراد در براب افسردگی محافظت می‌کند و انجام این مناسک بخصوص در افرادی که مستعد این بیماری هستند، بسیار مؤثر است.

این پژوهش را لیزا میل، استاد روانشناسی بالینی و مدیر موسسه دانشگاه کلمبیا بر روی حدود 103 بزرگسال در معرض خطر و یا مبتلا به افسردگی انجام داد و به این نتایج دست یافت.

در این مطالعه افراد درباره اهمیت دادن به ارزش دین و معنویت مورد ارزش‌یابی قرار گرفتند.

ام آر آی مغز افراد نشان داد که قشر مغز در افرادی که دین و ارزش‌های آن را مهم می‌دانند، ضخیم‌تر از سایر افراد است.

نتیجه این مطالعه بیانگر آن است که معنویت یا مذهب در برابر افسردگی افراد بسیار موثر است و نقش اساسی در ضخامت قشر مغز دارد و با نازک شدن قشر مغز مقابله می‌کند

  • محمد محمد
اهل سنت، اعتقاد دارند که باید در هنگام نماز دست بسته بود؛ اما این که دست‌ها در کجاى بدن قرار مى‌گیرد، اختلاف دارند، برخى گفته‌اند که باید روى سینه باشد، برخى روى ناف و عده‌اى اعتقاد دارند که باید دست‌ها زیر ناف قرار گیرد و دلیل آن را نیز حفاظت از عورت ذکر کرده‌اند.

محمد بن مفلح مقدسى حنبلى در کتاب الفروع وتصحیح الفروع و بهوتى حنبلى در کشاف القناع مى‌نویسند:قِیلَ لِلْقَاضِی هو عَوْرَةٌ فَلَا یَضَعُهَا علیه کَالْعَانَةِ وَالْفَخِذِ فَأَجَابَ بِأَنَّ الْعَوْرَةَ أَوْلَى وَأَبْلَغُ بِالْوَضْعِ علیه لِحِفْظِهِ.به قاضى گفته شد : زیر ناف که عورت است ؛ پس نباید دست را روى آن گذاشت مثل عانه (پشت عورت) و ران.قاضى در جواب گفت :‌ عورت سزاوارتر است که دست‌ها روى آن قرار گیرد؛ زیرا بدین وسیله از عورت محافظت مى شود.(المقدسی الحنبلی، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن مفلح (متوفای762هـ) ، الفروع وتصحیح الفروع ، ج 1   ص 361، تحقیق : أبو الزهراء حازم القاضی ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1418هـ./البهوتی الحنبلی، منصور بن یونس بن إدریس (متوفای 1051هـ)، کشاف القناع عن متن الإقناع وهی تعلیقة على متن وهو کتاب الإقناع للحجاوی الصالحی ،  ج 1   ص 333، ناشر: تحقیق: هلال مصیلحی مصطفی هلال، دار الفکر - بیروت – 1402هـ.)


و سرخسى حنفى، هدف از گذاشتن دست‌ها را در زیر ناف، پوشاندن عورت و عدم تشبه به کفار عنوان کرده است:

الوضع تحت السرة أبعد عن التشبه بأهل الکتاب وأقرب إلى ستر العورة فکان أولى .گذاشتن دست‌ها در زیر ناف، از تشبه به کفار دور مى‌کند و به پوشاندن عورت نیز نزدیک‌تر است؛ پس بهتر است که دست‌ها را در زیر ناف بگذاریم.(السرخسی الحنفی، شمس الدین ابوبکر محمد بن أبی سهل (متوفای483هـ )، المبسوط،  ج 1   ص 24، ناشر: دار المعرفة – بیروت.)


و بدر الدین عینى، در جواب کسانى که گذاشتن دست بر زیر ناف را، اشاره کردن به عورت، تعبیر کرده‌اند، گفته است که زیر ناف گذاشتن بهتراست ؛ چون هم از عورت محافظت و هم از افتادن شلوار جلوگیرى مى‌کند.

(الوجه الخامس) فی الحکمة فی الوضع على الصدر أو السرة فقیل الوضع على الصدر أبلغ فی الخشوع وفیه حفظ نور الإیمان فی الصلاة فکان أولى من إشارته إلى العورة بالوضع تحت السرة وهذا قول من ذهب إلى أن السنة الوضع على الصدر .ونحن نقول الوضع تحت السرة أقرب إلى التعظیم وأبعد من التشبه بأهل الکتاب وأقرب إلى ستر العورة وحفظ الإزار عن السقوط وذلک کما یفعل بین یدی الملوک وفی الوضع على الصدر تشبه بالنساء فلا یسن .(العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری،  ج 5   ص 280، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.)


 بحث پنجم در باره حکمت گذاشتن دست‌ها بر سینه و یا ناف است، برخى گفته‌اند که گذاشتن دست بر سینه، براى خشوع رساتر است و سبب حفظ ایمان در هنگام نماز مى‌شود؛ پس دست بر سینه گذاشتن، بهتر از گذاشتن آن در زیر ناف و اشاره کردن به عورت است. این دیدگاه کسانى است که اعتقاد دارند گذاشتن دست بر سینه سنت است.

اما ما مى‌گوییم: گذاشتن دست بر زیر ناف، براى تعظیم نزدیک‌تر و از تشبه به اهل کتاب دورتر است، و سبب پوشاندن عورت مى‌شود و از افتادن شلوار جلوگیرى مى‌کند؛ چنانچه در هنگام تعظیم پادشاهان نیز همین گونه عمل مى‌کنند ، ضمن این که گذاشتن دست بر سینه، تشبه به زنان است؛ پس سنت نیست (مشروعیت ندارد).

وقتى کسى بخواد حکم الهى رو با عقل خود بسنجد و استنباط کند، ازین بهتر نخواهد شد.

 

نوشته شده در تاریخ چهارم بهمن 1393 توسط محمد شاکریان خور | نظر بدهید

علت تکتف (دست بستن) اهل سنت در نماز چیست؟


 

 

علت تکتف (دست بستن) اهل سنت در نماز چیست؟

همه مذاهب اسلامی در اینکه بستن دست‏ها در نماز واجب نیست، اتفاق نظر دارند. یعنی نمازگزار می‏تواند با دست باز نماز بخواند/ حنفیه، شافعیه و حنابله بستن دست‏ها را در هنگام نماز سنت می‏دانند/ مالکیه بستن دست‏ها را در نماز مستحبی، جایز اما در نمازهای واجب، باز بودن دست‏ها را مستحب می‏دانند. برخی دیگر از تابعین و علمای اهل سنت نظیر عبدالله زبیر، حسن بصری، ابن سیرین و لیث بن سعد با دست باز نماز می‏خوانده‏اند.{1} از نظر شیعه بستن دست در نماز جایز نیست، زیرا عبادات توقیفی است و زیاده و کم کردن در آن بایستی با اجازه شارع مقدس باشد و از سوی دیگر دلیل بر صحت آن وجود ندارد؛ بلکه در روایاتی که از طریق اهل‏بیت به ما رسیده از آن نهی کرده‏اند مانند روایات محمد بن مسلم که می‏گوید:از امام باقر(ع) در مورد فردی که با دست بسته نماز می‏خواند و دست راست خود را بر روی دست چپ می‏گذارد سؤال کردم حضرت در پاسخ فرمود:این عمل را انجام مده.{2} دلیل آنها که این عمل را جایز می‏دانند این است که در کتاب صحیح مسلم آمده است. از وائل بن هجر نقل شده است که:پیامبر وقتی که خواست نماز بخواند، دست‏هایش را بالا برد و تکبیر گفت، سپس با لباسش خود را پوشاند و پس از آن دست راست را بر روی دست چپ قرار داد.{3}
از جهت متن حدیث که احتجاج به فعل است، یعنی طبق این حدیث پیامبر لباس را دور خودش پیچید و دست‏ها را در حال نماز بست. بنابراین اولاً معلوم نیست که فعل پیامبر که پیچیدن لباس به دور خودش باشد، برای چیست، ممکن است به جهت سرما یا به سبب اینکه به زمین کشیده نشود این کار را انجام داده است. علاوه بر اینکه اصولاً در زیر لباس معلوم نمی‏شود آیا دست‏ها باز است یا بسته.
اشکال دوم:از نظر سند حدیث است - حدیث مرسله است یعنی در وسط سند حدیث به سند آن قطع می‏شود و به پیامبر نمی‏رسد، بنابراین به این حدیث نمی‏توان تمسک کرد. اما شیعه روایات زیادی در دست دارد که طبق آن پیامبر(ص) از دست بستن نهی کرده است.
1.
رواید زراره از ابی جعفر(ع) می‏فرماید:«و لا تکفر فانما یفعل ذلک المجوس»؛ امام صادق(ع) به زراره فرمود دست‏هایت در نماز نبند چون این عمل از اعمال مجوس است.{4}
2. روایت محمد بن علی بن الحسین به اسنادش از حماد بن عیسی از ابی عبدالله نقل کرده که حضرت فرمود:«انّه لما صلی قام مستقبل القبله منتصباً فارسل یدیه جمیعاً علی فخذیه قد صمّ اصابعه»؛ شخصی به خدمت امام صادق آمد حضرت در حالی که راست و ثابت ایستاد و دست‏هایش را در حال نماز باز گذاشت.{5}

علت تکتف در نماز: اولا؛ گذاردن دستها با این کیفیت خاص در حال نماز، در میان خود اهل تسنن نیز مورد اختلاف است و بعضی از فرقه‏های ایشان چنین نمی‏کنند.
ثانیا؛ ریشه تاریخ این عمل، بدعتی است که خلیفه دوم با مشاهده نحوه احترام اهالی بعضی از کشورها به سلاطین خود، اختراع کرد و در اصل کیفیت نماز در اسلام چنین چیزی نبوده است.{6}
ثالثا؛ تسلیم واقعی در برابر خداوند در عمل به دستورات و بایدها و نبایدهای الهی است، لذا نماز خواندن با این کیفیت؛ یعنی، دست به روی دست گذاشتن نه تنها نشانه تسلیم بیشتر نیست بلکه چون بدعت است، با حقیقت تسلیم در برابر خدا کاملا منافات دارد.( برگرفته از سایت هایww.javab.ir  و http://www.pasokhgoo.ir

            

  • محمد محمد
  • محمد محمد

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز


وبلاگ نویسی | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
زبان انگلیسی | کوله پشتی
کد دعای فرج آقا امام زمان ( عج )