قرآن و عترت

۱۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • محمد محمد

باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در عصر امامان پیشین، کسانی بودند که در کنار ائمه عصمت و طهارت زندگی می‌کردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان ‌الهی، معرفت و ایمان نداشته‌اند، بهره‌ای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کرده‌اند.

حال ما چه کنیم که بتوانیم امام زمان خویش را بشناسیم و انس و ارتباط حقیقی با آن حضرت برقرار نماییم؟ در اینجا به برخی از مهم‌ترین راه‌های آن اشاره می‌نماییم: تقوا و عشق و محبت به آن سرور.

 

تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس می‌باشد یعنی اطاعت کامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصه‌اش انجام واجبات و ترک محرمات می‌شود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پله‌اش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت به جایی می‌رسد که خداوند متعال می‌فرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده هستم و نمی‌میرم، تو را هم زنده قرار می‌دهم و نمی‌میری و من بی‌نیاز هستم و محتاج نمی‌شوم، تو را هم بی‌نیاز قرار می‌دهم که محتاج نمی‌شوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا می‌کند، تو را هم به صورتی قرار می‌دهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا می‌کند.[1]

برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند.

تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرت ‌ولی‌عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و اتصال روحی با آن حضرت می‌شود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید،‌‌امام می‌فرماید: «... پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک می‌شود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک می‌شود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمی‌دهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید».
خداوند متعال می‌فرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار می‌دهم. من زنده هستم و نمی‌میرم، تو را هم زنده قرار می‌دهم و نمی‌میری و من بی‌نیاز هستم و محتاج نمی‌شوم، تو را هم بی‌نیاز قرار می‌دهم که محتاج نمی‌شوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا می‌کند، تو را هم به صورتی قرار می‌دهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا می‌کند

پس آنچنان که از کلمات گهربار آن وجود مقدس دانسته می‌شود، تنها چیزی که نمی‌گذارد به آن حضرت نزدیک شویم ، اعمال سوء و گناهان ماست که آن مولا را ناراحت می‌سازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب می‌شود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بُعد روحی و جسمی از آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف - پیش آید و اعمال شایسته ما، این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس می‌گردد.

در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- همین نکته را باز تذکر نموده‌اند که پسر مهزیار نقل می‌کند که پس از توسلات عدیده‌ای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف می‌شود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارسته‌ای را می‌بیند که پس از سلام و معرفی خود، به این‌که از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌کنی ای ابالحسن؟

گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است.

گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.

وقتی آن شخص پس از مقدماتی، عتی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌برد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او می‌فرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟

پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.

حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمائیت کند؟!

آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟[2]
تقوا

پس مهم‌ترین عامل،که موجب ایجاد انس با مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و از بین رفتن موانع بهره‌مندی از فیض حضور آن حضرت می‌گرددتقوا،پرهیزکاری و ترک محرمات و انجام واجبات الهی است.

امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس می‌باشد. در حدیث گرانبهایی که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه، مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال می‌کند: «آیا شما برای من دعا می‌نمایید؟ امام رضا -علیه السلام- می‌فرماید: آیا تو غیر از این را گمان می‌کنی؟ راوی جواب می‌گوید: خیر و سپس حضرت می‌فرماید:

اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی؟»[3]

این یک قاعده کلی است که هر قدر شما به شخصی نزدیک باشید و او را دوست داشته باشید او هم شما را به همان مقدار دوست خواهد داشت لذا امام در حدیث می‌فرمایند که به خود نظر کن و آنگاه درجه محبت خویش را نسبت به ما بسنج. پس بدان به همان مقداری که تو به یاد ما هستی ما هم به یاد تو هستیم.

گاهی می‌شود محّب و عاشق، از یک دوستی عادی گام فراتر می‌گذارد به گونه‌ای که محبوب و معشوق را بیش از خود دوست دارد و او را با همه دنیا عوض نمی‌کند و حاضر است جان را فدایش کند و اوامرش را بی چون و چرا، اجرا کند در این صورت مقام محبت و مودت به آخرین درجه خود می‌رسد که شاید قابل وصف نباشد، وقتی چنین حالت و رابطه‌ای بین عاشق و معشوق پدید آمد، هیچ چیز نمی‌تواند مانع اتصال گردد و هیچ سدی نمی‌تواند در برابر عاشق بایستد. از آن طرف هم وقتی محبوب این حالت محب را مشاهده می‌کند در لطف و مهرورزیدن نسبت به محب کوتاهی نمی‌کند او را در سرای خویش میهمان می‌نماید و پذیرایی و میهمان‌نوازی از او را به حد اعلی می‌رساند از او می‌خواهد که در کنارش برای همیشه بماند تا این حالت محبت و دوستی از بین نرود.

اگر این حالت علاقه با نهایت درجه‌اش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی که نمی‌توان مثل و مانند آن عنایات و محبت‌ها را در دنیا یافت، به او خواهد شد.

اگر دل از علائق کنده باشی به منزل بار خود افکنده باشی
ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات می‌باشد و می‌تواند جلوه‌های دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد

البتّه وسائل و راه‌های دیگری هم وجود دارد که می‌تواند موجب قرب و نزدیک شدن به آن حضرت گردد که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌گردد:

1. معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- .

2. به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات.

3. انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم.

4. عظیم شمردن نام آن وجود مقدس.

5. گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او.

6. دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم «برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن(دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.»[4]

7. هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت .

8. قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک.9. توجه به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و نماز شب که همانا استمرار بر آن‌ها،آثاری بس شگفت‌انگیز دارد.

10. زیارت نمودن آن حضرت به ادعیه‌ای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است.

11. انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت.

12. عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین ـ علیه السّلام ـ و عمه‌اش زینب-علیها السلام-.

13. دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آن‌ها.

14. یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار.

البتّه از این نکته نباید غافل شد که ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات می‌باشد و می‌تواند جلوه‌های دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد .

خدایا توفیق درک انس و محبت مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و توفیق زیارت آن حضرت را به ما آن عنایت فرما و ما را از سربازان و یاوران مخلص آن حضرت مقرر گردان «آمین یا رب العالمین»


پی نوشت ها :
[1] . مستدرک وسائل‌الشیعه ج 11، ص 258.
[2] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری.
[3] . اصول کافی، ج 2، ص 652.
[4] . بحارالانوار، 52 ص، غیبه الطوسی ص 290.

 

  • محمد محمد


 

چادر سیاه سرگرفتن زنها از چه زمانى آغاز شد

 

در تفسیر ابن کثیر آمده :
امّ سلمه روایت کرده ، وقتى که آیه فوق نازل شد، زنان طایفه انصار جامه هاى پشمى سیاه به سر مى کردند، و در سیاهى مانند زاغها بودند، و با همین وضع از کنار رسول خدا (ص ) عبور مى کردند.
رسول اکرم (ص ) در این مورد به آنها اعتراض نکرد، و همین دلیل تقریر و امضاء آن حضرت است ، و تقریر او مانند قول او حجت مى باشد.

  • محمد محمد

سخن از راز نماز در نهج‌البلاغه و رابطه این فریضه بزرگ الهی با علی علیه‌السلام، پیشوای عظیم‌الشأن ما و گوینده نهج‌البلاغه است، که یکی از جالب‌ترین مباحث این کتاب با عظمت را تشکیل می‌دهد. نماز، نخستین حکم الهی بود که چند روز پس از بعثت پیغمبر خاتم، حضرت محمد بن عبد اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم توسط جبرئیل امین از جانب خداوند صادر گردید و پیغمبر با تعلیم پیک وحی، آن را معمول داشت. بدین گونه که پیک وحی الهی، جبرئیل امین، چند روز بعد از آن که پیغمبر به مقام نبوّت رسید، برای دومین بار بر آن حضرت نازل گردید و آبی از آسمان آورد و طریقه وضو گرفتن و نماز گزاردن و رکوع و سجود را به پیغمبر آموخت.

بنا بر این، نماز این فریضه بزرگ الهی و عالی‌ترین فرمان خداوند عالم که بهترین حالت یک انسان با ایمان و بنده خدا در پیشگاه الهی است، نوبر احکام اسلام است و از همین‌جا نیز باید قدر آن را دانست و به اهمیت آن پی برد.

 

نماز در نظر علی (علیه السلام)

حال علی علیه‌السلام به هنگام نماز چنان بود که در یکی از جنگ‌های تیری به پای آن حضرت اصابت کرد و هر چه کردند نتوانستند آن را در آورند. چون خبر به پیغمبر دادند فرمود بگذارید علی مشغول نماز شود سپس تیر را از پای او در آورید زیرا علی (علیه السلام) در آن هنگام، چنان محو تماشای جمال حق است که کاملاً از خود بی خود می‌شود. چنین کردند و تیر را از پای علی (علیه السلام) در آوردند و او متوجه نشد، و زمانی به خود آمد که از نماز فراغت یافته بود، و آن گاه در خود احساس درد کرد:

هر که چیزی دوست دارد جان و دل بروی گمارد

هر که محرابش تو باشی سر ز عشقت برندارد
مقام و اهمیت نماز را مردانی از مؤمنین می‌دانند که زینت کالای دنیا و فرزندی که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائی، آن‌ها را به خود مشغول نمی‌دارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانی هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آن‌ها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمی‌دارد
سعدی

همچنین در یکی از شب‌های مخوف جنگ صفین «لیله الهریز» که آتش جنگ برافروخته شده بود و از هر سو مانند باران تیر می‌بارید، دیدند که علی علیه‌السلام رو به قبله ایستاد و مشغول نماز شد. پس از نماز، پرسیدند یا امیرالمؤمنین این چه وقت نماز خواندن بود و علی (علیه السلام) فرمود: اصلاً این جنگ برای چیست جز این است که می‌خواهیم ظلم و فساد را ریشه کن کنیم تا نماز و احکام الهی چنانکه باید، اقامه گردد.


نهج‌البلاغه و نماز

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه در موارد عدیده ای از نماز، این فرمان بزرگ الهی و محبوب مورد علاقه‌اش که برای هیچ عملی بمانند آن ارج نمی‌نهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است.

1- از جمله در آغاز خطبه 199 که موضوعات مهم اسلامی را به اصحابش وصیت می‌نماید و نسبت به انجام دادن آن‌ها سفارش می‌کند، می‌فرماید: نماز را چنانکه باید برپا دارید و در حفظ و ادای آن کوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جویید، زیرا که خداوند در قرآن می‌فرماید: نماز فریضه‌ای است که در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است. آیا پاسخ دوزخیان را نشنیده‌اید که وقتی طبق گفته خداوند در قرآن از آن‌ها می‌پرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افکند» می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.

نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان می‌ریزد، و همچون رهایی چهارپایان از بند، انسان را رها می‌سازد. رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه فرمود که بر در خانه مردی باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو کند، که در این صورت دیگر چرکی در بدن وی باقی نخواهد ماند.
نهج البلاغه

مقام و اهمیت نماز را مردانی از مؤمنین می‌دانند که زینت کالای دنیا و فرزندی که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائی، آن‌ها را به خود مشغول نمی‌دارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانی هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آن‌ها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمی‌دارد.

با این که خدا، بهشت را به پیغمبر مژده داده بود از بس نماز می‌گزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در این کار نظر به این آیه شریفه داشت: خانواده‌ات را فرمان ده نماز بگزارند، و خویشتن نیز بر انجام آن شکیبا باش.

از این رو پیغمبر هم خانواده خود را به انجام این فریضه بزرگ الهی وادار می‌کرد و خود نیز با بردباری به ادای آن می‌پرداخت .

2- در عهدنامه‌ای که برای محمد بن ابی بکر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانروای آنجا باشد، از جمله دستورهائی که به او داد فرمود:نماز را در اوقاتی که برای آن‌ها تعیین شده به پای دار و به خاطر این که بی‌کاری و فرصت و وقت داری، پیش از وقت آن را به جای نیاور، و به بهانه این که کار داری، آن را به تأخیر نینداز و این را بدان که تمام کارهایت پیرو نمازت می‌باشد .

به طوری که می‌بینید، مولای متقیان و سرآمد نمازگزاران مسلمین به فرمان گزار جوان خویش محمد بن ابی بکر دستور می‌دهد که نماز را چه افرادی و چه به جماعت بر هر کار دیگری اعم از شخصی و کشوری و لشکری مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا کند، و حق ندارد به بهانه کار یا گرفتاری آن را به تأخیر بیندازد، یا به دلیل این که کاری ندارد، پیش از وقت انجام دهد. بلکه باید طبق دستور خدا و پیغمبر عمل کند و به میل خود جلو و عقب نیندازد.

3- نیز در فرمان مشهور مالک اشتر که پس از شهادت محمد بن ابی بکر در مصر او را به فرمان روائی کشور باستانی مصر منصوب داشت و باید آن را جهان بینی علی علیه‌السلام دانست، می‌فرماید :

هنگامی که برخاستی و خود را مهیا ساختی تا با مردم نمازگزاری، نماز را چندان طولانی مخوان که مردم را پراکنده سازی و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنی.
در نامه‌ای که به حارث همدانی از یاران نامدارش می‌نویسد از جمله مرقوم می‌دارد: در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانی در نماز جمعه شرکت کنی، مگر این که کار واجبی (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهی، یا به سراغ کاری بروی که شرعاً معذور باشی. 6- در خطبه (131) از جمله می‌فرماید پروردگارا من نخستین کسی هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت. به طوری که جز رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشی نگرفت

زیرا در میان مردمی که با تو نماز می‌گزارند، کسانی هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتاری و کار دارند. من از پیغمبر-صلی اللَّه علیه و آله- هنگامی که مرا برای تبلیغ اسلام به یمن می‌فرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز گزارم پیغمبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: با آن‌ها مانند ناتوان‌ترینشان نمازگزار، و حال مؤمنین را رعایت کن .

4- در کلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج‌البلاغه، آن پیشوای عالی‌مقام معصوم و برگزیده خدا، پنج حکم بزرگ الهی را بدین گونه توصیف می‌کند: نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسائی به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است.

هر چیزی زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن، روزه گرفتن است. جهاد زن هم خوب شوهر داری کردن می‌باشد .

5- در نامه‌ای که به حارث همدانی از یاران نامدارش می‌نویسد از جمله مرقوم می‌دارد: در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانی در نماز جمعه شرکت کنی، مگر این که کار واجبی (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهی، یا به سراغ کاری بروی که شرعاً معذور باشی.

6- در خطبه (131) از جمله می‌فرماید پروردگارا من نخستین کسی هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت. به طوری که جز رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشی نگرفت .

7- از همه جالب‌تر اینست که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، لحظه‌ای پیش از آنکه جان به جان آفرین تسلیم کند، ضمن وصیت تاریخی خود به فرزندان گرامیش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از جمله می‌فرماید: خدا را، خدا را که برپا داشتن نماز را از یاد نبرید، زیرا نماز ستون دین است .

می‌دانیم که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در اینجا به سخن پیغمبر (صلی الله علیه وآله) نظر داشته که فرموده است: نماز ستون دین است که اگر پذیرفته شد، سایر اعمال نیز به تبع آن پذیرفته می‌شود و اگر مقبول نیفتاد سایر اعمال دیگر بندگان هم مردود شناخته می‌شود .

نتیجه کلام این که علی علیه‌السلام در شب قدر یعنی بهترین شب‌های سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهمیت مقام نماز و دیگر ارکان اسلام، چشم از جهان ظلمانی فرو بست و روح بلند پروازش به ملکوت اعلا پرواز کرد.

منبع: مقاله حجه الاسلام علی دوانی

 

  • محمد محمد

از روایات رسیده از جانب معصومین(ع) چنین استفاده می شود که اوّلین کسی با حضرت مهدی(عج) بیعت کرد و به دست مبارک آن جناب بوسه می زند، .............

حضرت جبرییل امین فرشته مقرّب الهی است.

مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: آنگاه که خداوند به حضرت قائم(عج) اجازه خروج دهد، آن حضرت به منبر رود، پس مردم را به سوی خویش دعوت کند و به خداوند سوگندشان دهد و به حق خویش آنها را بخواند و به این که بین ایشان و روش رسول خدا(ص) رفتار کند و به کردار آن حضرت عمل کند.

آنگاه خداوند جبرییل را می فرستد که نزد او بیاید، جبرییل در حجر اسماعیل نزد آن حضرت می آید و می گوید: به چه چیز مردم را می خوانی؟ حضرت قائم(عج) دعوت خود را به او خبر دهد. جبرییل می گوید: من نخستین کسی هستم که با تو بیعت می نمایم، دست خویش را برای بیعت باز کن، پس دست به دست آن حضرت گذارد و متجاوز از سیصد و ده مرد نزد او بیایند و با او بیعت نمایند و در مکه می ماند تا یارانش به 10 هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدینه رهسپار شود.(۱)

همچنین نقل شده است که حضرت قائم(عج) پشت به حرم (خانه کعبه) می دهد و دست خود را دراز می کند مثل دست موسی ... آنگاه می فرمایند: این دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا کشیده شد و این آیه را تلاوت می کند :ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم، فمن نکث فانما ینکث علی نفسه ... . پس اول کسی که دست آن حضرت را می بوسد جبرییل است و با آن جناب بیعت می نماید و پشت سر او فرشتگان و نجبای جنّ و نقیبان آن حضرت بیعت می کنند. (۲)

منبع : مرصاد

  • محمد محمد


امروز یکی از دلائل معصومیت بر باد رفته انسان! و فرو شدن در منجلاب نیستی! وسقوط از انسانیت! وبه درجه پایین‌تر از حیوانیت رسیدن! و از دست دادن لذات معنوی! و خاکستر کردن عمر! و افتادن به ورطه متعفن گناه! ودر آخر به وا اسفا رسیدن! وتا ابد مخلد ماندن در عذاب الهی! همه وهمه! به خاطر جهل به اثرات گناه می‌باشد؛ لذا در این مقاله با استعانت از روایات معصومین (ع) به گوشه ای از آثاربرخی گناهان توجه گردیده است تا شاید دلهایمان را بیدار گرداند.

 

این را باید دانست:که پاره ای از گناهان دائمیه هستند، انسان چه بیدار باشد! چه قائم باشد! چه راکع، چه ساجد! متصل برایش گناه نوشته می‌شود وخلاصه برای هر نفس زدن برای انسان گناه ثبت می‌گردد و آن‌ها سه قسم است: 1- گناه فعلیه 2- گناه ترکیه 3- گناه قلبیه.
1- گناه فعلیه: مانند نگهداری عین غصبی از مال مسلمان، خوردن میراث، دروغ، ظلم، غیبت، تهمت و سخن چینی و...
2- گناه ترکیه: مانند ترک واجبات (اگر کسی عمل واجبی را ترک کند متصل برایش گناه نوشته می‌شود تا آنکه آنرا به جا آورد و این نوع معاصی حد و وصف ندارد)
3- گناه قلبیه: مانند ریا، حسد، کینه، عداوت، بد بینی (1)

آثار گناه: سیاهی دل

پیامبر (ص) می‌فرماید بدرستی که بنده اگر گناهی را مرتگب شود لکه سیاهی در دل او پدید می‌آید که اگر از گناه خود دل بر کند و استغفار وتوبه نمود دلش صاف می‌شود واگر گناهی دیگر کرد با تکرار گناه لکه افزون‌تر می‌شود تا جایی که خانه قلب را سیاهی فرا می‌گیرد در این صورت است که دل دیگر استعداد ندارد انوار ارزشهای معنوی را در خود تابش دهد ودر این چیرگی گناه است که خداوند می‌فرمایید: نه بلکه گناهشان بر دلهایشان چیره شده. (2)
اثرات گناه روی گناه
1- خطر ناامیدی: گناه روی گناه باعث می‌شود که گناهکار در گناه جرئت و جسارت بیشتری پیدا کند و از ارتکاب هر عمل ناروایی باک نداشته باشد.
2- اتهام به بی گناهان: گنهکار نا امید به علت ناراحتیهای وجدانی برای تبرئه خویش بی گناهان را متهم می‌کند و جرائم خود را به آن‌ها نسبت می‌دهد.
3- فشار شدید وجدان اخلاقی: در مواردی که گناه خیلی مهم باشد و گناهکار امیدی به آمرزش و عفو الهی نداشته باشد فشار شدید وجدان اخلاقی می‌تواند اورا دیوانه کند وبه بزرگ‌ترین جرائم خطر ناکش وا دارد.
4- کوچک شمردن گناه: این را باید در نظر داشت که وسوسه های شیطان یک مرتبه به انسان هجوم نمی‌آورد بلکه نوع وسوسه های شیطان «سیاست گام به گام» به این معنی که شیطان به صورت کوچک جلوه دادن گناه در نظر شخص وی را قدم به قدم به سوی پرتگاه مذلت می‌کشاند.
قال رسول الله (صلی الله علیه وآله) اتقو المحقرات من الذنوب فانها لا تغفر قیل: ما المحقرات؟ قال:الرجل یذنب فیقول: طوبی لی لو لم یکن غیر ذلک رسول خدا فرمود:بترسید از گناهانی که آن‌ها را کوچک شماریدکه آن قابل آمرزش نیست سوال شد:کوچک شمردن گناه چیست؟ پیامبر اسلام فرمود: شخصی گناهی را مرتکب می‌شود سپس می‌گوید خوشا به حال من اگر غیر ازاین گناهی نداشته باشم. (3)
5- گناه از روی طغیان وتکبر
6- موقعیت اجتماعی شخصی
7- مسرور شدن بر گناه
8- مغرور شدن به رحمت الهی
9- آشکار کردن گناه

آثار مال حرام خوردن

1- محروم بودن از قبولی عبادات:در روایت است العبده مع اکل الحرام کالبناء علی الرمل: عبادت کردن با حرام خواری مانند بنا کردن بر روی رمل است. (4)
2- از بین رفتن برکت در مال: قال الکاظم (ع): «ان الحرام لا ینمی وان لم نمی لم یبارک فیه: حرام زیاد نمی‌شود واگر زیاد شود برکت در آن نخواهد بود. (5)»
3- سبب فقر نداری: قال النبی (ص) من طلب مالا من غیر حله افقره (6) طلب کردن مال از غیر حلال او رافقیر می‌کند.
4- حبط اعمال حسنه (یعنی نابود کردن) قال رسو الله (ص) ان الله ملکا ینادی علی بیت المقدس کل لیله من اکل حراما لم یقبل الله منه صرفا ولا عدلا، رسول خدا فرمود: خداوند را فرشته ای است که هرشب بر بیت القدس ندا در می‌دهد هر کس حرامی بخورد خدا هیچ عملی را از او نمی‌پذیرد نه واجب ونه مستحب. (7)
5- حرام خواری منشأ هر جنایت: حرام خواری قلب را به مرحله ای می‌رساند که حتی مواعظ در او تأثیر نمی‌کند و دلخراش ترین منازل نیز آنرا متأثر نمی‌نماید چنانچه حضرت ابا عبد الله الحسین به لشکریان پسر سعد فرمود: پس به تحقیق شکمهایتان از حرام پر شده وبر قلوبتان مهر خورده دیگر زیر بار حق نمی‌روید وای بر شما، آیا انصاف نمی‌دهید؟ آیا گوش فرا نمی‌گیرید. (8)
6- حرم خواری قطع کننده پیمان ولایت: قال علی (ع) می‌فرمایید:دوست من نیست کسی که مال مؤمنی را از راه حرام بخورد. (9)
7- ظهور نا مطلوب در نسل انسان: قال الصادق (ع):کسب الحرام یبنی فی الذریه فرمود:کسب حرام آثارخود را در ذریه انسان ظاهر می‌نمایید. (10)

آثار شراب خواری

مولود گناهان: قال رسوالله (ص) اجتنبوالخمر فانها مفتاح کل الشر، از شراب به دور باشید که آن کلید هر بدی است. (11)
شراب همه گناهان است: قال رسوالله (ص): جعلت الذنوب کل‌ها فی بیت و جعل مفتاح‌ها فی شرب الخمر، رسول خدا (ص) فرمود: تمام گناهان در یک خانه گذاشته شده است و کلید آن هم شرب خمر است. (12)
شارب الخمر مثل بت پرست است: قال رسوالله (ص):الخمر جماع الآ ثام شراب مجموعه گناهان است. (13)
نور ایمان را می‌برد: قال رسوالله (ص): شارب الخمر کعابد الوثن نوشنده خمر مانند بت پرست است. (14)
روز قیامت تشنه است:قال رسوالله (ص): من شرب الخمر خرج نور الایمان من جوفه هرکس شراب نوشد نور ایمان ازدل اوخارج می‌شود. (15)
دشمن خدا می‌باشند: قال رسوالله (ص):من شرب الخمرآتی عطشان یوم القیامه هرکس شراب نوشد می‌آورند اوراروز قیامت درحالیکه تشنه می‌باشد. (16)
مبتلا شدن: قال رسوالله (ص): اذا کان القیامة نادی مناد أین اعدایی! فیقول به جبرئیل یا رب! اعدائک کثیر فای اعدائک؟ فیقول عز وجل أین اصحاب الخمر؟ أین الذین کانوا یبیتون سکاری؟ فرمود (ص): موقعی که قیامت بر پا می‌شود، ندا کنندهای صدا می‌زند، دشمنان من کجا هستند؟ پس جبرئیل می‌گوید:پروردگارا! دشمنان تو زیاد هستند. منظور کدام دشمنانت هستند؟ خداوند عز وجل فرمایید:کجا هستند باده خورها؟ کجا هستند آن‌ها که شب را مست می‌خوابیدند!؟ (17)
قال رسول الله (ص): اذا شرب الرجل شربة من الخمر ابتلا الله بخمسة اشیاء الاول قساوة قلبه والثانی یتبرؤ منه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و جمیع الملائکه و الثالث یتبرو جمیع الانبیاء، و الرابع یتبرؤ منه الجبار والخامس ادخله النار! پیامبر اسلام (ص) فرمود: اگر کسی جرعهای شراب بنوشد خداوند متعال به پنج عقوبت مبتلایش می‌کند:
1- قلبش قساوت دار می‌شود
2- جبریئل ومکایئل و اسرافیل و تمام فرشتگان از او بیزاری می‌جویند!
3- تمام انبیاء از او بیزاری می‌جویند!
4- خدای جبار از او بیزاری می‌جوید!
5- سر انجام اورا در آتش دوزخ می‌افکند! (18)

آثار عملی کردن خشم و غضب

1- کلید هر بدی و هرزگی: امام کاظم (ع) فرمود: خشم کلید شرو بدی است (19)
2- آتش گرفتن دل‌ها: قال علی (ع) الغضب نار القلوب علی (ع) فرمود: خشم آتش دل‌ها است. (20)
3- فاسد کردن عقول: قال علی (ع) الغضب یفسدالالباب ویبعد من الصواب، علی (ع) فرمود: خشم وغضب خردها را فاسد کند، و از راه صواب ودرستی دور گرداند. (21)
4- جنون دفعی: قال علی (ع): ایاک والغضب فاوله جنون وآخره ندم، علی (ع) فرمود: از خشم بپرهیز، که اولش دیوانگی و آخرش پشیمانی است. (22)
5- آشکار شدن عیوب وکینه ها: قال علی (ع): الغضب یردی صاحبه و یبدی معایبه، علی (ع) فرمود: خشم صاحبش را به هلاکت افکند، و عیوبش را آشکار گرداند. (23)
6- راندن و دور شدن دوستان
7- مرگ ناگهانی وزود رس: قال علی (ع): من اطلق غضبه تعجل حتفه، علی (ع) فرمود: هر کس خشمش را رها سازد و جلو آن را نگیرد، مرگش را به سوی خود با شتاب وادار کند. (24)
8-تشویش خاطر عذاب وجدان: قال علی:(ع) لا تعب اوجع من الغضب علی (ع): هیچ رنجی دردناکتر از خشم نیست. (25)
9- حبط ونابود کردن اعمال حسنه: قال صادق (ع) می‌فرماید: ان السوء الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل، امام صادق (ع): بدر ستی که بد خلقی عمل را فاسد می‌کند همانطور که سرکه عسل را از بین می‌برد. (26)
10- هم خو شدن با حیوانات قال علی (ع) من غلب علیه غضبه و شهوته فهو فی حیز البهائم، علی (ع) فرمودند: هرکه خشم و شهوتش بر او غالب شوند در جمع بهائم و چهار پایان است. (27)
11- فشار قبر
12- دخول در برزخ: قال النبی (ص) ما غضب احد الا اشفی علی جهنم رسول خدا (ص) فرمود:هیچ کس خشمناک نشد مگر اینکه بر جهنم نزدیک گردید. (28)

آثارگناه موسیقی

1- موجب نفاق می‌شود: قال الصادق (ع): ضرب العیدان ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء الخضره امام صادق (ع) فرمود: نواختن موسیقی نفاق را در دل می‌رویاند، آنچنانکه آب، گیاهان را می‌رویاند. (29)
2- موجب فقر می‌شود: قال الصادق (ع): الغنا یورث النفاق و یعقب الفقر، امام صادق (ع) فرمود: صدای طرب انگیز نفاق آور، وآخر کار نیز به فقر پریشانی می‌کشاند. (30)
3- خانه از بلاهای بزرگ ایمنی نیست: قال الصادق (ع): بیت الغناء لا تؤمن فیه الفجیعه امام صادق (ع) فرمود: خانه های که در آن غنا باشد ازبلاهای بزرگ ایمن نیست. (31)
4- دعا اجابت نمی‌شود: قال الصادق (ع): ولا تجاب فیه الدعوه امام صادق (ع) فرمود: دعا در آن خانه اجابت نمی‌شود. (32)
5- فرشتگان آنجا فرود نمی‌آیند: امام صادق (ع): ولایُدخله الملک – فرشتگان رحمت در آن مکان فرود نمی‌آیند (33)
6- صفت حیا از او گرفته می‌شود. امام صادق (ع) فرمود: صفت حیاء از او گرفته می‌شود و هر چه بگوید و هر چه به او گویند پروائی ندارد. (34)
7 – وسیله زنا است: رسول خدا می‌فرمود:‌الغناء رقیه الزنا – آواز طرب انگیز وسیله ارتکاب زنا است. (35)
8- محروم از صدای دلنشین بهشت:رسول خدا می‌فرمود: مَن استمع الی صوت غنا کم یؤذن له ان یسمع الی‌صوت الروحانیین فی الجنه. رسول خدا (ص) فرمود: کسی‌که به آواز موسیقی‌ گوش دهد در بهشت از صدای ‌دلنواز روحانیون محروم است. (36)
9- با روی سیاه محشور می‌شود. رسول خدا می‌فرمود: روز قیامت صاحب تنبور با روی‌سیاه محشور می‌شود و به دستش تنبوری‌از آتش است و بالای سرش هفتاد هزار ملائکه عذاب است که به دست هر کدام عمودی از آتش بوده و بر سر و صورتش می‌زنند و صاحب غنا محشور می‌شود در حالی که کور و کر و گنگ است و و حشر زناکار و دارنده آلات موسیقی‌هم همین است. (37)
10- لغو بودن غنا: امام صادق (ع) فرمودند لغو غنا است که بندگان خدا از آلوده شدن به آن منزهند. (38)
11- مجلس غنا محل غضب خداست. حضرت صادق (ع) فرمود: داخل خانه هائیکه ‌که خداوند نظر رحمتش را برداشته (به واسطه نواختن موسیقی و خواندن غنا) نشوید. (39)
12- خروج از قبر در حالی که کور و گنگ و کر می‌باشد. از رسول خدا صلی ا... علیه وآله مروی است که خواننده غنا از قبر خارج می شوددرحالیکه کور وگنگ و کر می‌باشد و بااین نشانه شناخته می‌شود. (40)
13- در گوشش سرب آب کرده ریخته می‌شود. رسول خدا (ص) فرمود:کسی که به لهو گوش دهددرقیامت درگوشش سرب آب کرده ریخته می‌شود. (41)

آثار زنا

1- حضرت رسول (ص) فرمود: زنا شش اثر دارد سه اثر در دنیا و سه اثر در آخرت
آثار دنیوی: آبرو را می‌برد، رزق را کم می‌کند، مرگ و نیستی‌ را نزدیک می‌نماید.
آثار اخروی: غضب پروردگار، سختی حساب، دخول در آتش و جاودان ماندن در آن را ایجاب می‌کند. (42)
2 – بوی گند زناکار در صحرای‌ محشر. رسول خدا (ص) فرمود: و چون از قبرش بیرون شود از بوی ‌گندش مردم اذیت می‌شوند پس با این بوی زننده، شناخته می‌شود و دانسته می‌گردد که زنا کار است تا این که امر کرده می‌شود او را به آتش برند زینهار، بدرستی که خداوند محرمات را حرام فرموده و حدودی‌را تعیین فرموده، پس هیچ کس از خداوند غیرتمند تر نیست و از غیرت الهیه است که فواحش را حرام نموده. (43)
3- زنا مرگ ناگهانی و فقر می‌آورد. رسول خدا (ص) فرمود: هر گاه پس از من زنا زیاد شود مرگ ناگهانی زیاد خواهد شد. (44)
4- فساد نسب و تربیت طفل. وحضرت صادق (ع) است که خداوند زنا را حرام فرموده برای‌این که سبب فسادهایی مانند قتل نفس و از بین رفتن نسب‌ها و ترک تربیت اطفال وبه هم خوردن ارث می‌شود. (45)

آثار ربا

1- انحراف از عقل و شرع.
یعنی خورندگان و گیرندگان ربا، در روز قیامت به شکل دیوانه‌ها از گور برمی خیزند و اهل محشر به این نشانه آن‌ها را می‌شناسند و حشر ربا خواران بااین صورت برای‌این است که در دنیا از طریق عقل و شرع منحرف شده و از مقتضای‌حیات انسانی‌که مهربانی‌و عدالت و کمک به یکدیگر است دور گردیدند و در حقیقت ربا خواران در همین دنیا مجنون و ممسوس شیطان و متحرک به حرکت اویند. (46)
2- ربا اختلاف طبقاتی و انقلاب می‌سازد. شکی‌نیست که این معامله ای‌ است ظالمانه و غیر عادلانه و برخلاف وجدان و فطرت انسانی و بر هم زنندة نظام اجتماعی‌است چون از طرف بدهکار فقر و تنگدستی زیاد می‌گردد، از لوازم این فاصله، نفرت وبغض شدید فقراء‌به اغنیا است و ضررش برای ‌نظام اجتماعی‌ بشر و انقلاب‌های خونینی که ناشی ‌از اختلافات طبقاتی است پر ظاهر است چنانچه بعضی‌از دانشمندان و محققین همین موضوع را یکی از اسباب پیدایش جنگ جهانی‌دانسته اند. (47)
3- ربا خوار از خیرات محروم است. مفاسد عظیمه معنوی ربا خواری هم زیاد است، محرومیت از آثار خیر و برکات معنوی که در کسب و کار و جنبش و سعی در تحصیل معاش است چنانچه رسول خدا می‌فرمود: عبادت هفتاد قسم است، افضل اقسام آن طلب مال حلال است. (48)
4 - محرومیت از توکل به خدا، از آن جمله محرومیت از صفت توکل به خداوند و تضروع و التجاء به درگاه او و طلب برکت از اوست زیرا که تمام امید ربا خوار همان سودی است که می‌خواهد از طلبکار بیچاره بگیرد و این شرک آشکار است. (49)
5- عذاب دردناک و جاودانی. اگر ربا خوار از کرده خود پشیمان نشود وبه این عمل شنیع مصرو حکم تحریم الهی را نپذیرد، از کسانی‌خواهد بود که همیشه در آتش جهنم معذب است؛ و هرگز نجاتی‌برایش متصور نیست و خداوند می‌فرماید: و کسی‌که ترک نکند آنچه را که خداوند نهی‌فرموده و بر آن گناه باز گردد، پس ایشان ملازمان دوزخ و در آن همیشگی‌خواهند بود. (50)
6- مال ربوی بی برکت است. خداوند متعال می‌فرماید: خدا مال ربا را کم و بی‌برکت می‌کند و صدقات را برکت می‌دهد، و خدا دوست نمی‌دارد هر ناسپاسی‌را که محرمات الهیه را حلال دانسته مرتکب گردد. (51)
7- جنگ با خدا و پیامبر. خداوند متعال می‌فرماید: پس اگر فرمان نبرید و ربا را ترک نکردید پس بدانید و تعیین کنید به جنگ بزرگی با خدا و پیغمبرش. (52)
8-دین را از بین می‌برد. زاره گفت به حضرت صادق (ع) عرض کردم اینکه خداوند از قرآن مجید می‌فرماید، خداوند کم می‌گرداند و برکت را می‌برد از مال ربائی و صدقات را زیاد می‌کند، در حالی که کسی‌را می‌بینم که ربا می‌خورد و مالش هم زیاد می‌شود، آن حضرت فرمود کدام کم شدن و بی‌برکتی‌بدتر از این است که یک درهم ربا، دین خورنده‌اش را از بین می‌برد و اگر هم از گناه خود توبه نماید، مالش رفته و گدا می‌شود. (53)
9- موجب هلاکت می‌شود. رسول اکرم (ص) فرمود: که هرگاه زنا و ربا خواری در قریه ای رواج یابد در هلاکت اهلش اذن داده می‌شود. (54)
10- به زلزله و فرو رفتن در زمین مبتلا شوند. رسول اکرم (ص) فرمود:هر گاه امت من ربا خوار شدند به زلزله و فرو رفتن در زمین مبتلا می‌شوند (55)
11- ربا بدتر از زنا است. امام صادق (ع) می‌فرماید: یک درهم ربا نزد خدا از بیست مرتبه، سی‌مرتبه، هفتاد مرتبه زنا با محرم خود بدتر و سخت‌تر است. (56)

آثار گناه دروغ

1- درغگو روسیاه است. چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرمود از دروغ بپرهیز زیرا روی دروغگو را سیاه می‌کند. (57)
2- دروغ از شراب بدتر است. حضرت باقر (ع) فرمود: خداوند برای‌شر قفل‌هایی قرار داده و کلید آن شراب است و دروغ بدتر از شراب است. (58)
3- بوی‌گند دروغ. درغگو، به واسطه دروغ بوی‌دهانش در قیامت گندیده است. (59)
4- مورد لعنت پروردگار. خداوند دروغگو را لعنت می‌فرماید. (60)
5- دروغ خراب کننده ایمان است. چنانچه حدیثی به همین مضمون از حضرت باقر (ع) است. (61)
6- درغگو طعم ایمان را نمی‌چشد. دروغ مانع چشیدن ایمان است. از حضرت امیر المؤمنین است نمی‌چشد بنده طعم ایمان را مگراینکه انواع دروغ را ترک نماید جدی‌یا مزاح (62)
7 - درغگو تخم دشمنی‌و کینه را در دل‌ها می‌کارد. (63)
8- دروغ نشانه نفاق است. چنانچه رسول خدا (ص) فرمود: منافق را سه علامت است: دروغ گفتن، خیانت کردن، و خلف وعده نمودن. (64)
9- درغگو رأیش در مقام مشورت پسندیده نیست. (65)
10- دروغ مورث کفر است. مردی ‌از رسول خدا می‌پرسد، چه عملی سبب دخول در آتش است. فرمود:دروغ زیر دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است. (66)
11- دروغ فراموشی‌ می‌آورد. از حضرت صادق (ع) است که از مجازات دروغگو آن است خداوند فراموشی‌را بر او مسلط می‌گرداند. (67)
12- دروغگو از نماز شب محروم است. دروغگو، از نماز شب محروم است و در نتیجه از برکاتی که این عبادت بزرگ دارد محروم می‌ماند که از آن جمله ازسعه رزق بی بهره است. (68)
13- بهاء و طراوت انسانی ‌از دروغگو گرفته می‌شود. (69)
14- دروغگو قابل رفاقت و برادری ‌نیست. حضرت علی‌(ع) فرمود: مسلمان باید ازدوستی‌و برادری درغگو بپرهیزد زیرا به سبب دروغ گفتن اگر راست هم بگوید باور کرده نمی‌شود. (70)
15- خداوند او را هدایت نمی‌کند و راه حق را نشانش نمی‌دهد. (71)

آثار حسد

1- حسد ایمان را می‌برد. ازامام صادق (ع) نقل شده «ان الحسد یاکل الایمان کما تاکل النار الحطب، همانا حسد همانند آتش که هیزم را می‌سوزاند، ایمان را از بین می‌برد. (72)»
2- حسد آفت دین است امام صادق (ع):آفه الدین الحسد والعجب والفخر. حسد، خود خواهی و تکبر آفت دین است. (73)
3- عدم تندرستی علی‌(ع) می‌فرماید: صحة الجسدمن قلة الحسد. تندرستی‌ از کمی حسد است. (74)
4- آرامش را می‌برد. لا مروة لکذوب ولا راحة لحسود. درغگو مردانگی ‌ندارد و حسود آرامش و راحتی ندارد. (75)
5- حسود غمناک است. الحسود مغموم واللئیم مذموم حسود غمناک است و لئیم سرزنش شده است. (76)
6- برای حسود لذتی ‌نیست. امام صادق (ع) فرمود: لیست لبخیل راحة ولا لحسود لذة برای‌ بخیل آرامش و برای حسود لذتی نیست. (77)
7- حسود بدن خود را قبر قرار داده. امام علی‌ (ع) فرمود: من لم یقهر حسده کان جسده قبرا لنفسه کسی ‌که حسدش را سرکوب نکند بدن خویش را قبر خود قرار داده است. (78)

آثار شوم نگاه های‌ نامشروع

1- نگاه بذر شهوت را دردل می‌پاشد. از وصیت های‌امام صادق (ع) به عبدا... بن جندب است که فرمود: حضرت عیسی ‌بن مریم (ع) به یارانش می‌فرمود: از نگاه کردن (به نامحرم) بپرهیزید، زیرا نگاه بذرشهوت را در دل شخص می‌پاشد و مقدمات بدبختی او را فراهم می‌کند. (79)
2- نگاه مسموم تیر شیطان امام صادق (ع): نگاه کردن به نا محرم، تیر مسمومی از تیرهای رها شده از جانب شیطان است. (80)
3- نگاه مسموم غصه طولانی ‌می‌آورد امام صادق (ع): و چه بسیار نگاه‌هایی‌ که غصه های ‌طولانی را در بر خواهد داشت (81)
4- نگاه به نامحرم موجب چشم پراز آتش می‌شود. هرکس چشمش را از نگاه به نامحرم پر کند خداوند در روز قیامت چشمش را از آتش پر می‌کند، مگر این که توبه کند و بازگشت نماید (82)
5- زنای چشم نگاه به نامحرم. رسول خدا صلی ا...علیه و آله: برای‌هر کدام از اعضای ‌انسان زنای خاص است، و زنای چشم نگاه به نامحرم است. (83)
6- آثار خانوادگی همانگونه که پیامبر خدا می‌فرمود: زنای چشم نگاه کردن است البته اگر عواقب وخیم این مسئله بادقت بررسی شود، می‌توان گفت که این نگاه، گناه ساز است اکثر زناها، لواط‌ها و نتیجه طلاق‌ها، نزاع‌های خانوادگی و انحراف‌ها و ...از همین نگاه‌ها بوجود آمده است. برخی جوانان به خاطر یک نگاه به انحراف‌های گوناگونی مبتلا شده‌اند. خودکشی کرده‌اند، دگر کشی کرده‌اند، فرار نموده‌اند، زندگی علمی و آینده خود را به خطر انداخته‌اند، به اعتیاد مبتلا شده‌اند، به بیماری‌های جنسی و جسمی‌مبتلا شده‌اند، آبروی خود و خانواده خویش یا طرف مقابل را برده و یا در معرض خطر قرار داده‌اند، چه بسا یک نگاه، حیثیت یک قشر، صنف، گروه، جمعیت خاص را برده است و ضربه ای‌جبران ناپذیر به ان‌ها وارد کرده است، و موجب سلب اعتماد از اجتماع را مهیا کرده‌اند و آخرت و خود و دیگران را به رکود کشانده‌اند. (84)

آثار گناه چشم

از حضرت علی (ع) روایت شده است که: هر کس چشم خود را پایین اندازد دل خود را آسوده کرده است. (85)
از مجموعه روایات نگاه حرام این امور استفاده می‌شود که:
1- نگاه اتفاقی به زن بیگانه جرم ندارد.
2- نگاهای پی در پی وخیره شدن به زنان مانند تیر زهر آلود زیان بخش است.
3- هر گاه چشم از دیدن نا محرم به قصد لذت پر شود مرتکب زنا شده است.
4- نظر به پیکر وچهره زن تحریک کننده وشهوت انگیز است.
5- حفظ کردن چشم نشانه امین بودن است.
6- پایین انداختن چشم سبب آسودگی فکر ودل


نتیجه گیری:
نتیجه گرفته می‌شود که همه گناهان مثل حرام خواری، شرابخواری، ربا، زنا و... دارای آثار سوء روی روح وروان انسانی می‌باشد که اول مثل نقطه سیاه روی تابلویی سفید روح را لکه دار می‌کند ورفته رفته اگر انسان به داد خود نرسد وتوبه نکند! دچار یک قساوت وسنگدلی می‌شود و تمام وجود اورا سیاهی و تباهی فرا می‌گیرد؛ و دیگر هیچ موعظه گری و هیچ متنبه کنندهای حتی مرگ او را بیدار نخواهد کرد، مگر توجه خداوند متعال و اهل البیت (ع) دست او را بگیرد واز سرازیری جهنم نجات دهد.

پی نوشت ها :


1- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 29
2- اصول کافی، جلد 2، ص 272
3- اصول کافی، جلد 2، ص 287
4- کافی، جلد 100، ص 16
5- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 69
6- مستدرک الوسائل، ج 13، ص 63
7- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 73
8- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 74
9- همان، ص 86
10- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 79
11- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 275
12- همان، ص 275
13- من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 374
14- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 277
15- همان، ص 277
16- همان،277
17- همان،277
18- مستدرک الوسائل، ج، 17، ص 47
19- کافی، ج 2، ص 303
20- غرر الحکم، ص 302
21- غرر الحکم، ص 66
22- وسائل الشیعه، ج 12، ص 13
23- غرر الحکم، ص 303
24- غرر الحکم، ص 304
25- همان، ص 304
26- اصول کافی، جلد 2، ص 322
27- غرر الحکم، ص 303
28- بحار الانوار، ج 70، ص 268
29- اصول کافی، جلد 6، ص 435
30- خصال، ج 1، ص 25
31- کافی، جلد 6، ص 434
32- همان، جلد 6، ص 434
33- همان، جلد 6، ص 434
34- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 346
35- همان، ص 346
36- همان،347
37- مستدرک الوسائل، ج 13، ص 220
38- گناهان کبیره، جلد اول، ص 324
39- همان، ص 325
40- همان، ص 326
41- همان، ص 326
42- همان، ص 224
43- همان، ص 225
44- وسائل الشیعه، ج 20، ص 308
45- گناهان کبیره، جلد اول، ص 226
46- همان، ص 202
47- همان، ص 202
48- همان، ص 204
49- همان، ص 204
50- همان، ص 205
51- سوره 2، آیه 277
52- سوره 2، آیه 278
53- گناهان کبیره، جلد اول، ص 210
54- مستدرک الوسائل، ج 13، ص 333
55- گناهان کبیره، جلد اول، ص 212
56- وسائل الشیعه، باب 1، ص 598
57- گناهان کبیره، جلد اول، ص 336
58- مستدرک الوسائل، ج 17، ص 55
59- گناهان کبیره، جلد اول، ص 337
60- همان، ص 337
61- همان، ص 338
62- همان، ص 338
63- همان، ص 338
64- همان، ص 338
65- همان، ص 338
66- همان، ص 338
67- همان، ص 339
68- همان، ص 340
69- همان، ص 341
70- همان، ص 342
71- همان، ص 342
72- تکامل در پرتو اخلاق، ص 97
73- بحار الانوار، ج 73، ص 256
74- همان، ص 256
75- همان، ص 256
76- همان، ص 256
77- تکامل در پرتو اخلاق، ص 100
78- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20 ص 258
79- نفس در اسارت شیطان،159
80- بحار الانوار، ج 104، ص 40
81- همان، ج 104، ص 40
82- همان، ج 104،32
83- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 269
84- نفس در اسارت شیطان،163
85- کتابچی، ریشه های قساوت قلب، ص 103


منبع: راسخون

 

  • محمد محمد
  • محمد محمد

امام حسین و واقعه ی عاشورا


پس از شهادت امام حسن(ع) برادرش حسین(ع) به امامت رسید، مردم عراق از امام حسین خواستند که بر ضد معاویه قیام کند، امام حسین(ع) به آنها گفت برادرم با معاویه قراردادی را امضاء کرده است که تا مدت آن تمام نشود نمی توانم آن را نقض کنم. یکی از مفاد قرارداد صلح امام حسن(ع) این بود که خلافت فقط در دست معاویه باشد و آن را به پسرش یزید منتقل نکند و چون معاویه هنوز زنده بود، امام حسین(ع) 10 سال را به همین منوال سپری کرد تا آنکه معاویه مرد. با مرگ معاویه تعهد امام حسین(ع) به معاویه هم تمام شد و دیگر قراردادی بین او و معاویه نبود. یزید به خلافت رسید و به جای پدرش در شام بر مسند قدرت نشست. امام حسین(ع) در مدینه ساکن بود، یزید از مردم شهرهای مختلف مشغول گرفتن بیعت شد و به والی مدینه دستور داد از مردم بیعت بگیرد بخصوص از امام حسین(ع) و اگر حسین بیعت نکرد او را کشته و سرش را برای یزید بفرستد. پس از آنکه دستور به والی مدینه رسید او امام حسین(ع) را احضار کرد و این کار در ساعاتی از شب گذشته انجام شد، امام حسین به احضار در این ساعت از شب مشکوک شد. لذا تعدادی از یارانش را خبر کرد و به آنها گفت با خود شمشیر بردارند و در زیر لباس پنهان کنند و پشت درب مخفی شوند اگر خطری برای او پیش آمد وارد محل جلسه شوند. والی مدینه مروان بن حکم را خبر کرده بود و از او مشورت خواست، مروان به او گفت همان کاری که یزید دستور داده است را انجام بده. والی مدینه به امام حسین(ع) گفت یزید چنین دستوری صادر کرده است، امام حسین صراحتاً نگفت که من بیعت نمی کنم و فرمود این کاری است که باید در ملاء عام انجام شود تا همه مردم ببینند که من بیعت می کنم یا نه پس تا صبح صبر کن، والی مدینه قبول کرد اما مروان به او گفت کار اشتباهی می کنی اگر حسین از اینجا بیرون برود دیگر او را پیدا نخواهی کرد، همین الان از او بیعت بگیر یا او را به قتل برسان.
امام حسین(ع) به مروان گفت تو دروغ گفتی و با پیشنهاد قتل من به او مرتکب گناه شدی و با این حرفی که پیش آمد امام حسین(ع) صراحتاً گفت من با شخصی مثل یزید بیعت نخواهم کرد و از نزد والی مدینه بیرون رفت. فردا صبح مروان را در شهر دید، مروان به امام حسین(ع) گفت اگر با یزید بیعت کنی این به نفع دین و دنیای توست، امام حسین فرمود انا لله و انا الیه راجعون باید فاتح اسلام را خواند اگر کسانی مثل یزید رهبر جامعه اسلامی شوند و سخنان طولانی بین آنها رد و بدل شد تا اینکه شب شد و والی مدینه گروهی را به درب خانه امام حسین فرستاد و خواستند از او بیعت بگیرند، حضرت فرمود تا صبح صبر کنید و آنها نیز قبول کردند و رفتند.
امام حسین اگر تا فردا صبح صبر می کرد یا باید بیعت می کرد یا به قتل می رسید، اما او به هر دلیلی تصمیم گرفت از مواجهه با چنین صحنه ای خودداری کند و همان شب خانواده خود را جمع کرد و بار سفر بست و نیمه شب از مدینه خارج شد و در خفای کامل و بسیار محرمانه به مکه سفر کرد، اما قبل از سفر نزد برادرش محمد حنفیه رفت و جریان را برای او تعریف کرد و نظر او را جویا شد، محمد حنفیه گفت تو عزیزترین خانواده من هستی، به نظر من از قرار گرفتن در چنین صحنه ای پرهیز کن و از مدینه خارج شو و به مکه برو حتی اگر در آنجا تو را پیدا کردند به یمن برو. بعد از آنکه صحبتهای محمد حنفیه تمام شد حضرت به او فرمود من خودم هم همین تصمیم را گرفته بودم و اکنون عازم مکه هستم. پس تو در اینجا باش و اخبار را برایم بفرست.
حضرت به مکه رفت و از سوم شعبان تا 8 ذی حجه در مکه بود و در این مدت مردم عراق و کوفه و بصره برای حضرت نامه های متعدد نوشتند و نمایندگانی را فرستادند و بیعت و حمایت خود را از حضرت اعلام کردند و درخواست کردند که به کوفه و عراق بیاید تا بر ضد یزید قیام کنند.
امام حسین(ع) برای اطمینان از صحت ادعای اهل عراق مسلم بن عقیل را فرستاد، از طرفی یزید یک لشکر بزرگ را به بهانه انجام مراسم حج به مکه فرستاد و به آنها دستور داد حسین را مخفیانه دستگیر کنند و یا او را ترور کنند. مسلم بن عقیل برای حضرت پیغام فرستاد که سخن اهل عراق و کوفه درست است و چون روز هفتم ذی حجه لشکر اعزامی یزید وارد مکه شده بود، و امام حسین(ع) با توجه به جواب اهل کوفه و اطلاع از قصد یزید روز هشتم از مکه خارج شد و به سوی عراق حرکت کرد و در مسیر کوفه خبر شهادت مسلم به حضرت داده شد. امام حسین(ع) به قصد کوفه ادامه مسیر داد، تا در آنجا از آنچه هستند تعداد بیشتری نیرو فراهم کند. در این بین لشکر حر بن یزید ریاحی نزدیک شد، او از طرف بصره اعزام شده بود تا اجازه ندهد حسین(ع) به کوفه برسد تا از حمایت مردمی محروم شود. حر پس از رسیدن به امام حسین(ع) اعلام کرد که مأموریت درگیری ندارد و آمده است تا او و یارانش را نزد عبیدا… بن زیاد ببرد و تحویل دهد، حضرت از همراهی با او امتناع کرد و در این بین چند نفر از دوستان حضرت که از کوفه حرکت کرده بودند به امام حسین(ع) رسیدند و خبر دادند که لشکر زیادی از سمت کوفه حرکت کرده است و اگر برسند همه شما کشته خواهید شد.
حر به امام حسین اجازه داد در مسیری غیر از جاده و کوفه و مسیر برگشت به مدینه حرکت کنند امام حسین(ع) نیز به جهتی غیر از این دو جهت به حرکت خود ادامه داد تا اینکه به منطقه نینوا رسیدند. در این منطقه پیکی از عبیدا… بن زیاد برای حر آمد که دستور داده بود امام حسین را در محدودیت و تنگنا قرار دهد. در این لحظه حر دیگر اجازه ادامه مسیر به امام حسین نداد و حضرت در نینوا متوقف شد و اینگونه بود که لشکراعزامی عبیدا… بن زیاد رسیدند و حادثه عاشورا در این منطقه بوجود آمد. البته حضرت در طول همه این مدت که با لشکر حر برخورد کرد بارها برای آنها سخنرانی کرد و خودش را و مقام و منزلت خود را به آنها اعلام کرد و گفت من با درخواست مردم کوفه به اینجا آمدم. حضرت در دفعات متعدد حجت را بر لشکر حر تمام کرد تا بدانند که به چه کاری دست می برند و به آنها هشدار داد که اگر مرا به قتل برسانید به آنچنان ذلت و خواری دچار خواهید شد که روزگار شما سیاه خواهد شد. هرچند حر پشیمان شد و از رویارویی با امام خودداری و در صف یاران آن حضرت قرار گرفت اما دیگر سپاهیان یزید بدون توجه به هشدارهای امام حسین(ع) آن حضرت و یارانش را در صحرای کربلا به شهادت رساندند

 

از قربان تا غدیر

راستی هیچ وقت به فکر نشسته و به این مهم اندیشیده‌اید، که اگر علی نبود چه می‌شد؟ این همه تأکیدی که حضرت محمد صلی ألله علیه و أله و سلم به امامت او فرموده برای چیست؟ و حدود یک هزار و چهارصد سال اختلاف و دعوا بین این امت چرا؟ شاید اگر کمی به این سۆالها و دهها و صدها سۆال دیگر در این زمینه که در ذهن انسان نقش می‌بندد اعتنا کرده و در فکر فرو می‌رفتیم، حقیقت را آنگونه که هست می ‌یافتیم و به جای این همه دست و پا زدن در تاریکی و ورود به کوچه ‌های بن بست و کج راهه ‌ها، در وادی نور قدم نهاده، ره صد ساله را یک شبه طی می کردیم!


«لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما»

« ای رسول ما، اگر تو نبودی هیچ چیز را نمی‌‌آفریدم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود ، نه تو را و نه علی را نمی‌آفریدم...». (مستدرک سفینة البحار، 3/334)

باید گفت: خلقت این عالم و آنچه در آن است برای رشد است و بر اساس حکمت. اگر رشد و کمال را از عالم بگیرند، حکمت خلقت زیر سۆال می‌ رود، و اگر رسیدن به کمال را حکمت آفرینش موجودات بدانیم، برای رسیدن به این کمال نیاز به راهنمایانی است که ما را بسوی آن هدایت کنند، چگونه می‌شود خداوند یکصد و بیست و سه هزار و نهصد و نود و نه پیامبر را برای هدایت بشر مبعوث کند و آخرین آن ها که مکمل رسالت همه آنها و معلم و آخرین است را خلق نکرده و مبعوث نگرداند؟ در این صورت چه حکمتی برای خلقت بشر که نه، خلقت تمام موجودات و بعثت انبیاء وجود دارد؟ پس اگر بنا بر عدم آفرینش عقل کل عالم، خاتم الانبیاء اعظم و اشرف رسل می‌بود، آمدن دیگر پیامبران و خلقت عالم بیهوده و عبث می‌شد! پس اگر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نبود خلقتی در کار نبود چون حکمتی برای خلقت نبود. اما اگر علی نبود خداوند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را نمی‌ آفرید. چرا؟!!!

خداوند متعال اشرف کائنات خود را برای رساندن بندگانش به بالاترین درجه هدایت مبعوث فرمود و اکمال و اتمام این نعمت بزرگ الهی را در تحقق ولایت قرار داد و ولایت را به وجود علی علیه السلام محقق فرمود، پس اگر علی علیه السلام نبود، آمدن پیامبر با حکمت خداوند سازگاری نداشت

این مسلم است که پیامبر اشرف خلائق است و وجودی لاهوتی است و او را با زمین و زمینیان و دنیا و دنیائیان کاری نیست، پس اگر بنابراین بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این دنیا مبعوث به رسالت شوند و دین او که تمام کننده ادیان الهی است و نیز دین ابدی برای همه خلق است نابالغ و ناتمام بماند، آمدن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نیز با حکت تامه الهی سازگار نبود. خداوند متعال اشرف کائنات خود را برای رساندن بندگانش به بالاترین درجه هدایت مبعوث فرمود و اکمال و اتمام این نعمت بزرگ الهی را در تحقق ولایت قرار داد و ولایت را به وجود علی علیه السلام محقق فرمود، پس اگر علی علیه السلام نبود، آمدن پیامبر با حکمت خداوند سازگاری نداشت. زیرا علی علیه السلام بقاء دین رسول خدا صلی اله علیه و آله و سلم را تضمین می‌کند.

اگر علی نبود هیچ چیز نبود زیرا رسالت ناتمام و دین ناقص می‌ماند و خلقت انسان با حکمت الهی سازگار نبود، و اگر انسان آفریده نمی‌شد نیازی به خلقت دیگر موجودات که همه، ابزارهای رشد خلیفة الله ( انسان) هستند نمی‌بود

ابن ابی الحدید معتزلی می‌گوید: اگر ابوطالب و فرزندش نبودند هرگز دین شکل نمی ‌گرفت و پایدار نمی ‌ماند. کمکهای ابوطالب در مکه دین را قوام بخشید و علی علیه السلام در مدینه باعث تقویت و بقاء دین خدا شد.

علی علیه السلام علت مبقیه دین خدا و رسالت رسول صلی الله علیه و آله و سلم است و اگر نبود، این بقاء حاصل نمی‌شد و با عدم خلقت و حکمت بعثت مختل می‌گشت، پس با صدای رسا باید گفت: اگر علی نبود پرستش خداوند، توحید، اسلام ، رسالت نبوی رشد، لقاء، امید، سعادت و.....نبود و اگر این ها نبود حکمتی برای آفرینش نبود.

پس اگر علی نبود هیچ چیز نبود زیرا رسالت ناتمام و دین ناقص می‌ماند و خلقت انسان با حکمت الهی سازگار نبود، و اگر انسان آفریده نمی‌شد نیازی به خلقت دیگر موجودات که همه، ابزارهای رشد خلیفة الله ( انسان) هستند نمی‌بود.

چه رسا و گویا امام صادق علیه السلام می‌فرماید: خدای تبارک و تعالی فرمود: ای محمد! به درستی که من خلق کردم تو و علی را با بدن نورانی روحانی - بدون بدن جسمانی - قبل از آن که آسمان و زمین را خلق کنم و یا عرش و دریا را بیافرینم. پس شما همواره لااله الاالله می‌گفتید و مرا تمجید می‌نمودید. سپس روح شما را در یک جا جمع نمودم و آن را یک روح قرار دادم. آن روح واحد هم دائم در حال گفتن سبحان الله و لا اله الاالله بود و مرا تقدیس می‌نمود. پس آن روح را دو قسمت کردم و بعد هر قسمت را هم دو قسمت نمودم شد چهار قسمت، یکی روح محمد صلی الله علیه و آله و سلم، یکی روح علی علیه السلام و آن دو روح دیگر حسن و حسین علیهماالسلام

 

 

 

 

فیلم توهین به حضرت محمد(ص(

 

 

 

این فیلم مشمئز کننده با همکاری کشیش افراطی “تری جونز” عامل صهیونیست‌ها و حامی اصلی پروژه قرآن سوزی ساخته شده است.  فیلم موهن که به صورت آماتور و بی کیفیت تولید شده به وسیله تری جونز با همکاری ۲ مسیحی مصری و ۵۹ هنر پیشه درباره زندگی حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام ساخته شده که عمق دشمنی ” تری جونز” را با مسلمانان نشان می‌دهد

 معصومیت مسلمانان (به انگلیسی: Innocence of Muslims) نام فیلمی تحریک‌آمیز و اسلام‌ستیزانه به نویسندگی و کارگردانی سام باسیل و ساختهٔ تری جونز، کشیش ضد اسلام اهل فلوریدای آمریکا است.

 

داستان فیلم توهین به حضرت محمد (ص)

بخش‌های کوتاهی از این فیلم دو ساعته توسط یک مصری مقیم خارج از کشور با ترجمهٔ عربی در اینترنت به مناسبت سالگرد حملات یازده سپتامبر منتشر شد. در این فیلم محمد، پیامبر اسلام، به طرزی طنز گونه ترسیم شده‌ است که گناهان بسیاری مرتکب می‌شود. بر اساس گزارش دیلی تلگراف در معصومیت مسلمانان، محمد نماد شخصی است که بچه‌خواهی و همجنس‌گرایی را مجاز می‌شمرد و صحنه‌هایی از هم خوابگی او نشان داده می‌شود.

فیلم ابتدا با صحنه هایی از حمله مسلمانان سلفی به محله های مسیحی نشین مصر شروع می شود.

محمد به نزد خدیجه می رود و با نگاه به درونخدیجه دخترش را میبیند.

سپس محمد با الاغی روبه رو می شود که که او را اولین حیوان مسلمان می نامد که نامش جبار است!

محمد به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان و غنیمت گرفت زنانشان را می دهد.

سپس با آوردن آیاتی زنان مختلف را برای خودش حلال میکند.

سپس با یک یهودی مجادله کرده و او را به خاطر عدم پذیرش اسلام به خارج از عربستان تبعید می کند.

سپس ماجرای عایشه خردسال و ازدواجش با محمد را به تصویر میکشد .

سپس به سراغ ماجرای ازدواج محمد با زینب زن پسر خوانده اشاره می کند.

سپس در این فیلم پیرزنی شاعر را به نمایش می گذارد که به خاطر مخالفتش با اسلام به دستور پیامبر اسلام کشته می شود.

سپس فیلم صحنه ی خطاب معروف پیامبر اسلام در سوره توبه را به تصویر کشیده که محمد می گوید یا مسلمان شوید یا کشته شوید!

در ادامه پیامبر به یارانش از غنایم جنگی میگوید و یارانش را به دستیابی آنها امیدوار میسازد.

در صحنه بعدی ماجرای کشتن قوم یهود را نشان می دهد که در آن حضرت محمد با کشتن یک مرد یهودی زنش به نام ریحانه را به غنیمت میگیرد.

در صحنه آخر هم محمد وقتی که با کنیزش در خانه خلوت کرده، زنانش حبصه و عایشه سر می رسند … 

واکنش‌ها

ساخت و نمایش این فیلم موجب خشم و اعتراضات گروهی از مسلمانان در کشورهای عربی و اسلامی شد. به دنبال انتشار قسمت‌هایی از این فیلم در یوتیوب حملاتی به وابسته‌های دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا در لیبی و مصر صورت گرفت و در پی آن، ۴ دیپلمات آمریکایی در کنسولگری ایالات متحده در بنغازی لیبی کشته شدند. در این حمله سفیر آمریکا، جان کریستوفر استیونز، با شلیک راکتی به سمت اقامتگاهش و خفگی در پی آتش‌سوزی، جان خود را از دست داد.

 

بودجه ساخت

سم باسیل، نویسنده و کارگردان این فیلم به روزنامه وال استریت ژورنال گفته‌است که «فیلم با کمک مالی بیش از ۱۰۰ یهودی با اعطای ۵ میلیون دلار و با شرکت ۶۰ هنرپیشه و ۴۵ نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده‌است».

 

نکته قابل تأمل آنکه شرکت یوتیوب بارها فیلم‌های ضد صهیونیستی از جمله فیلم‌های افشاگرانه منتشر شده توسط مسلمانان مبنی بر دخالت صهیونیستها در پروژه قرآن سوزی و توهین به کتاب دینی مسلمانان را حذف کرده اما در این خصوص نه تنها  تا بحال عکس العملی نداشته است بلکه انگار نمی‌خواهد این فیلم را از روی سرور خود حذف کند!

 

گفتنی است مدیریت وب سایت یوتیوب یک مرد ۳۳ ساله  به نام “سالار کمانگر” است ، که تابعیت امریکایی دارد! وی از کارمندان شرکت گوگل است و در این سمت جانشین “چاد هورلی” مدیر سابق یوتیوب شده است.

 

به گزارش سیمافان ، در حالی که مسلمانان سراسر جهان از انتشار فیلم موهن ساخت کشور آمریکا به خشم آمده و خواستار توقف پخش این فیلم شده‌اند شرکت آمریکایی گوگل این فیلم را در یکی از سایت‌های زیر مجموعه خود به صورت گسترده منتشر کرده است

اخباری از این واقعه دردناک به همراه اطلاعاتی دربارهی سازنده ی این فیلم

یک روزنامه آمریکایی فاش ساخت که سازنده فیلم توهین آمیز به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص)، یک صهیونیست تبعه آمریکا است.

به گزارش سرویس ترجمه، به نقل از پایگاه اینترنتی شبکه خبری “الجزیره”، روزنامه “وال استریت ژورنال” آمریکا نوشت که یک صهیونیست دارای تبعه آمریکا فیلم توهین آمیز به ساحت مقدس پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) را ساخته است.

 

به نوشته روزنامه “وال استریت ژورنال” این فیلم توهین آمیز که در آمریکا ساخته شده و چهره حضرت محمد (ص) را به نمایش می گذارد، به تهیه کنندگی و کارگردانی “سم پازل”، صهیونیست دارای تبعه آمریکا ساخته شده است.

 

این روزنامه آمریکایی نوشت که “سام باسیل” ۵۴ ساله از اهالی جنوب ایالت “کالیفرنیا” آمریکا بوده و میریت چند شرکت فعال در زمینه املاک را برعهده دارد.

این فرد صهیونیست در گفت و گو با روزنامه “وال استریت ژورنال”، ضمن بیان اینکه “اسلام سزطان است”، تاکید کرد که وی مسئول ساخت فیلم توهین آمیز به پیامبر اسلام (ص) بوده و برای ساخت آن نزدیک به پنج میلیون دلار از ۱۰۰ یهودی جمع آوری کرده است.

 

سام باسیل” با تاکید بر اینکه فیلم توهین آمیز به پیامبر اکرم (ص) یک فیلم سیاسی است نه دینی، اعلام کرد که برای ساخت این فیلم که سال گذشته و طی سه ماه آن را ساخته، با ۶۰ بازیگر و ۴۵ شخص دیگر به عنوان عوامل ساخت فیلم، همکاری داشته است.

از تمام مسلمانان درخواست میشود این فیلم را در یوتیوب گزارش ریپورت کنید تا از سرور یوتیوب پاک شود

 

نماز به نمازگزار چه می گوید؟

رسول خدا(ص) می فرماید: زمانی که نمازگزار رکوع و سجود نمازش را کامل به جا آورد و قسمتهای نماز را که کامل کرد (این نماز) به آسمان صعود می کند، در حالی که نور از او تلألؤ می کند و ابواب آسمان برای او گشوده می شود و (خطاب به او) می گوید: 

مرا محافظت کردی، خدایت محافظت کند و ملائکه گویند: درود بر صاحب این نماز 

زمانی که قسمتهای نماز کامل گزارده نشود می گوید:

 

ضایع کردی مرا، خدا تو را ضایع کند، در این حال نماز را به چهره این نمازگزار می زنند

فرهنگ نماز در سیره رضوی

  از منظر امام رضا(علیه السلام) هیچ عملی برتر و ارزشمندتر از نماز نیست، چرا که بهترین و میانبرترین راه برای رسیدن به قرب الهی است.

امام رضا(علیه السلام) همواره می‏فرمودند:

«الصّلاة قربان کل تقیٍّ؛ نماز هر انسان پارسائی را به خداوند نزدیک می‏کند.» (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 210)

به همین جهت آن حضرت به ابراهیم بن موسی فرمودند: «لاتۆخرنّ الصّلوة عن اوّل وقتها الی آخر وقتها من غیر علّةٍ علیک، ابدأ باوّل الوقت؛ انجام نماز را بدون علت از اول وقت آن تأخیر نینداز، همیشه در اول وقت آن شروع کن!»(بحارالانوار، ج 49، ص 49)

امام هشتم (علیه السلام) خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی‏داد حتی در مهمترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیت می‏داد. روایت زیر نشانگر این واقعیت است:

به دستور مأمون، علمای برجسته از فرقه‏های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می‏شدند و امام رضا (علیه السلام) با آن‏ها مناظره و بحث می‏کرد.

برای اقامه نماز در اول وقت هیچگونه عذری برای افراد عادی و مسئولین حکومت اسلامی باقی نمی‏ماند و پیروان آن حضرت نباید از این حقیقت چشم پوشی کرده و به بهانه‏های مختلف آنرا سهل بشمارند

در یکی از مجالس «عمران صابی» که از دانشمندان بزرگ بود، در مجلس حاضر شد و درباره توحید با امام رضا (علیه السلام) وارد گفتگو گردید در آن جلسه امام سۆالهای او را با حوصله، متانت، استدلالهای قطعی و روشن پاسخ داده و او را به سوی توحید متمایل کرده بود هنگامی که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزی به تحول درونی آن دانشمند زبردست صابئین ]صابئین گروهی هستند که خود را پیرو حضرت یحیی می‏دانند و به دو دسته موحد و مشرک تقسیم شده‏اند گروهی از آنان ستاره پرست هستند. مرکز آنان قبلا شهر حرّان عراق بود ولی امروزه در اهواز و بعضی مناطق دیگر به سر می‏برند. آنها طبق باورهای خود در کنار نهرهای بزرگ زندگی می‏کنند.[ نمانده بود حضرت رضا (علیه السلام) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است. بنابراین به مأمون فرمودند: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسید

عمران صابی که به حقایقی دست یافته و از دریای دانش سرشار امام هشتم (علیه السلام) بهره‏هائی برده بود با التماس گفت: «یا سیّدی! لاتقطع علیّ مسألتی فقد رقّ قلبی؛ آقای من! گفتگو و پاسخهای خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شما است. امّا امام رضا (علیه السلام) تحت تأثیر سخنان عاطفی و احساس برانگیز او قرار نگرفته و فرمودند: عیبی ندارد نماز را می‏خوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد.

در این حال امام و همراهان به اقامه نماز مشغول شدند حضرت بعد از اقامه نماز دوباره به گفتگو ادامه داده و پاسخ‏های روشنگرانه خویش را ارائه نمود. (توحید صدوق، ص 434؛ حیاة الامام رضا(علیه السلام)، ج 1، ص110)

با توجه به این روایت که در کتابهای معتبر روائی و تاریخی آمده است برای اقامه نماز در اول وقت هیچگونه عذری برای افراد عادی و مسئولین حکومت اسلامی باقی نمی‏ماند و پیروان آن حضرت نباید از این حقیقت چشم پوشی کرده و به بهانه‏های مختلف آنرا سهل بشمارند.

امام هشتم (علیه السلام) خود نیز چنین بود و به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی‏داد حتی در مهمترین جلسات سیاسی و علمی امام به نماز اول وقت اهمیت می‏داد

نماز نوجوانان

حسن بن قارن می‏گوید: از امام رضا(علیه السلام) در مورد شخصی پرسیدند که پسر نوجوانش را به انجام نماز وادار می‏کند و این فرزند گاهی نماز را ترک می‏کند. امام فرمودند: این پسر چند سال دارد؟ گفتند: آقا، 8 ساله است. حضرت رضا (علیه السلام) با تعجب فرمودند: سبحان اللّه! 8 ساله است و نمازش را ترک می‏کند؟! گفته شد! بچه است گاهی خسته و ناراحت می‏شود. امام فرمودند: هر طوری که راحت است نمازش را بخواند. (وسائل الشیعه، ج 4، ص 20)

 آداب نماز

امام رضا (علیه السلام) در مورد آداب نماز فرمودند: اگر برای نماز ایستادی تلاش کن با حالت کسالت و خواب آلودگی و سستی و تنبلی نباشد. بلکه با آرامش و وقار نماز را بجای آور و بر تو باد که در نماز خاشع و خاضع باشی و برای خدا تواضع کنی و خشوع و خوف را برخود هموار سازی در آن حال که بین بیم و امید ایستاده‏ای و پیوسته با طمأنینه و نگران باشی. همانند بنده گریخته و گنهکار که در محضر مولایش ایستاده ، در پیشگاه خدای عالمیان بایست. پاهای خود را کنار هم بگذار و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ توجه نکن! و چنان باش که گوئی خدا را می‏بینی، که اگر تو او را نمی‏بینی او تو را می‏بیند

 

.

دل نوشته

سلام به تو:

خدای خوبم - خدای مهربانم - خدای همه چیز و فریاد رس هر جوان ونوجوان

سلام به تو گل مهربانی وصمیمیت - محبت

سلام به خوبیهایت به مهربانیهایت به دوست داشتنیهایت

سلام به تو گلواژه هر نوری -  گل داده ی هر گلی -  روشن کننده ی هر دلی و خاموش کننده ی هر غمی

خدای من خدایی که همیشه مهربانیهایت  - وفاداریهایت در قلب من جای دارد و همیشه وجود تو – هستی تو را در وجود و قلب خودم احساس می کنم

انگار که هیچ کسی جز تو حرفها و کلامها وسخنان من را گوش نمی دهد و نمی شنود انگار که جز تو در این عالم خیالی در این دنیای مبهوت و غم گرفته هیچ فریاد رسی ندارم

خدای من تویی که فریاد هر مظلومی – فریاد هر ستمدیده ای و صدای هر نغمه ای و گریه ی چشمی و شکسته شدن هر قلبی را می بینی و می شنوی و به آن پاسخ می دهی

تویی که با عبادت هر بنده ای شاد وبا تکبیر گفتن هر مظلومی شادمان می شوی

تویی که در تمام گرفتاریها و سختیهای زندگی دست بندگان خودت را می گیری وآنها را از غرق شدن در گرفتاری و ناراحتیها نجات می دهی

خدایا - خداوندا – تویی که نسیم فرح بخش صبحگاهی را می شنوی و به آن پاسخ می دهی

خدای من – خدایی که انگار صدای تو را در کنار خود می شنوم وجود تو را در کنار خود احساس می کنم

انگار که تو همیشه و در همه جا مانند سایبان در کنار من قرار داری و از من مواظبت می کنی من حضور تو را در درون قلب و وجود خودم احساس می کنم.

 

حاجی زاده

 

سخنان ارزشمند

  امام حسین (ع): قرآن ظاهری بس زیبا و باطنی بس عمیق دارد.

امام حسن(ع): شوخی کردن حرمت واحترام را از بین می برد.

امام حسین (ع): مردم بدانید که دنیا خانه ای است فنا شدنی و زوال پذیر.

امام علی(ع): سخت ترین گناهان آن است که صاحبش آنرا کوچک بشمارد.

امام باقر(ع): سستی و کاهلی به دین و دنیا زیان می رساند.

امام هادی(ع): مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می سازد که به فکرت خطور نکرده است.

حضرت محمد(ع): هر زنی که بمیرد و شوهرش از او خشنود باشد به بهشت می رود.

امام علی(ع): از دست دادن فرصت غم انگیز است.

امام حسین(ع): قناعت موجب آسایش بدنها است.

امام حسن(ع): هنگامی که مستحبات به واجبات ضرر برساند آنها را ترک کنید.

حضرت محمد(ع): وقتی می خواهی عیوب دیگران را یاد کنی عیوب خویش را یادآور.

امام باقر(ع): در هر قضای الهی برای مومن خیری نهفته است.

 امام حسین(ع): همنشینی با فاسقان انسان را در معرض اتهام قرار می دهد.

امام رضا(ع): نادان دوستانش را به زحمت می اندازد.

امام علی(ع): ابراز فقر و نداری از کمی همت آدمی سرچشمه میگیرد.

امام رضا(ع): بهترین تعقل خودشناسی است.

امام حسین(ع): عجله کردن کم خردی است.

امام عسگری(ع): دل نابخرد در دهان اوست و دهان خردمند فرزانه در دل او.

امام باقر(ع): فرزندان به واسطه ی صالح بودن پدرانشان (از انحراف) محفوظ می مانند.

 

 


  • محمد محمد

1ـ دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خود تا به معرفت حضرتش نائل شویم. ائمه هدی علیهم السلام نیز همواره بر این مهم تکیه داشته اند.امام صادق(علیه السلام) دعایی به "زراره" تعلیم کرده و می فرمایند : «... اگر زمان غیبت را درک کردی چنین دعا کن: اللهم عرفنی نفسک فإنک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک. اللهم عرفنی رسولک فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی» (منتخب الاثر ـ آیت الله صافی گلپایگانی حدیث 1 ص 501 ـ به نقل از غیبت نعمانی، کافی، کمال الدین) همچنین دعاهای دیگری که در کتب ادعیه و ...

زیارات بدان اشاره شده، خصوصا دعای معروف«اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن ... » که بحمدالله در بین جامعه شیعه بسیار معروف و مشهور است.

                    

2 ـ شناخت صفات و سیره امام علیه السلام: بدیهی است که یک عاشق دلباخته امام و یک منتظر حقیقی باید بداند که محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده، و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد.

در این راستا، مطالعه آیات و روایات فراوانی که در ارتباط با وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده، بسیار سودمند است.

3 ـ رعایت ادب در همه موارد: امامی که واجب الاطاعه و حجت خدا بر تمامی اهل زمین است، نامش محترم و یادش بسیار گرامی است. او پیشوای همه و چشم بینای خدا در بین مخلوقات اوست. روزی اهل زمین به یمن وجود اوست و هر کس که به مرتبه ای از مراتب کمال می رسد از پرتو عنایات حضرت حق است که از مسیر امامت به ما رسیده است.

4 ـ عشق و علاقه نسبت به حضرت: مرحوم سیدعبدالکریم کفاش، هفته ای یک مرتبه به محضر آن حضرت مشرف می شد. او در ری در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی می زیست. در یکی از تشرفاتش، حضرت از او می پرسند: سیدعبدالکریم! اگر ما را نبینی چه خواهد شد؟ پاسخ می دهد: آقا حتما می میرم. حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر چنین نبودی ما را نمی دیدی» (مشعل هدایت ج 2 ص 129 ـ مبحث امکان تشرف ـ از استاد حاج شیخ حسین گنجی)
شناخت صفات و سیره امام علیه السلام: بدیهی است که یک عاشق دلباخته امام و یک منتظر حقیقی باید بداند که محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده، و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد

5 ـ علاقه مند کردن دیگران به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: طبیعی است که هر کس به چیزی علاقمند باشد درصدد تبلیغ و ترویج آن برآمده و آنرا به دیگران معرفی خواهد کرد، چه رسد به اینکه وجود مقدس خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.

6 ـ انتظار فرج: امام صادق علیه السلام فرمودند: «بخشی از ویژگیهای ائمه علیهم السلام عبارت از تقوی، پاکدامنی و خیرخواهی ... و صبر در انتظار فرج است.» (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 498، به نقل از بحارالانوار)

در بسیاری از روایات، پرفضیلت ترین اعمال، انتظار فرج دانسته شده است. (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 493 ـ 500)

در بسیاری از احادیث در باب انتظار فرج بیان شده که هر گاه یکی از منتظران حضرت به رحمت الهی رفت، چنانست که در میان سپاه امام و یا در میان چادر (خیمه) حضرت به شهادت برسد.

در بعضی از روایات تعبیر شده که چنین شخصی مثل کسی است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر کفر جهاد کرده باشد.

7 ـ اظهار علاقه وافر برای ملاقات با آنحضرت.

8 ـ ذکر فضائل و مناقب آنحضرت، و شرکت در مجالس امام شناسی.

9 ـ صدقه برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
توسل

10 ـ بجا آوردن حج و عمره و زیارت مشاهد مشرفه به نیابت از امام: اعمالی که به نیابت از امام زمان علیه السلام بجا آورده می شود در واقع هدیه ای از جانب عاشقان و شیفتگان به ایشان است.

11 ـ استغاثه به وجود مقدس امام عجل الله تعالی فرجه الشریف: در بعضی از روایات از آن بزرگوار به "غیاث المضطر المستکین" تعبیر شده است.

توسل و استغاثه بر اهل البیت علیهم السلام، سیره دائمی بزرگان و صلحا و علما شیعه بوده و حتی ائمه هدی علیهم السلام نیز به وجود مقدس ایشان توسل می جسته اند.

مرحوم عاملی در روایتی نقل می کنند که هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها بین دیوار و در مجروح شدند، به دنبال علی علیه السلام ... بودند، و ناله "یا ابن الحسن" سرمی دادند، و به وجود مقدس امام عصر حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه جستند.

12 ـ تجدید بیعت با امام علیه السلام: براساس پاره ای از روایات، تجدید بیعت بعد از هر نماز واجب و یا در هر جمعه مستحب است.(مکیال المکارم و منتخب الاثر)

و در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که «هر کس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگوید: "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"، نمی میرد مگر آنکه حضرت را ببیند و بشناسد.»(بحارالانوار، ج 86، ص 77، باب 39)

13 ـ اجتناب از محارم: کسی که منتظر واقعی است، باید از آنچه که امام زمانش کراهت و تنفر دارد، اجتناب نموده و هر عملی که در تقرب او موثر است را به خاطر رضای محبوب و ارتباط روحی با او انجام دهد.

مرحوم شیخ طوسی متوفی 460 هـ ق در "تجرید الاعتقاد" می نویسد: «وجوده لطف و عدمه منا.» یعنی وجود حضرت لطف و عنایت بر ماست و غیبت ایشان به خاطر اعمال و رفتار بد ماست .

"گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است"

"گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت گفتا نشان چه پرسی آن کوی، بی نشان است"
علاقه مند کردن دیگران به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: طبیعی است که هر کس به چیزی علاقمند باشد درصدد تبلیغ و ترویج آن برآمده و آنرا به دیگران معرفی خواهد کرد، چه رسد به اینکه وجود مقدس خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد

علی علیه السلام فرمودند: «زمین خالی از حجت خدا نیست، لکن خداوند متعال، خلقش را از اینکه حجت را بشناسند نابینا و محروم می نماید و این به خاطر ظلمی است که بر خودشان روا داشتند.»(بحارالانوار، ج51، ص113)

«ظلم و جور با بصیرت سنخیت ندارد، و کسی که در کلاس گناه و معصیت بسر می برد هم سنخ با اولیای خدا نیست. لذا دیده اش از شناخت حضرت نابیناست.»(مشعل هدایت، ج2، ص126، مقاله امکان تشرف)

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در توقیعی چنین می فرمایند: «فما یحبسنا عنهم إلا ما یتصل بنا مما نکرهه و لانوثره منهم» یعنی محبوس نکرده ما را از دوستان، مگر خبرهای ناگواری که همواره از ناحیه آنان به ما می رسد که ناخوشایند است، در حالیکه ما آن کارها را از ایشان نخواستیم.(احتجاج طبرسی، ج2، ص322)

14 ـ دوستی با صالحان: دوستی با دوستان حضرت باعث تقرب و جلب خشنودی ایشان است. همچنین ادخال سرور مومنین و محبین اهل بیت علیهم السلام و همچنین رفع حوائج آنان نیز از وظایف منتظران عصر ظهور شمرده نشده؛ چرا که آن حضرت همانند اجداد طاهرینش باب الحوائج هستند.

قرآن کریم در وصف یاران حضرت ختمی مرتبت می فرماید: «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» یعنی محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و کسانی که با او هستند بر علیه کفار بسیار خشن، ولی با یکدیگر بسیار مهربانند.

و همچنین امر خدای حکیم که می فرماید: «کونوا مع الصادقین» یعنی همواره با افراد راستگو همنشین باشید

15 ـ برائت از دشمنان خدا و اهل بیت علیهم السلام:

امام هادی علیه السلام در زیارت شریفه جامعه می فرمایند: «برئت الی الله عزوجل من اعدائکم و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین» یعنی برائتمی جویم به درگاه خدای عز و جل از دشمنان اهل بیت

منبع : سیدمحمدتقی موسوی ، کتاب شریف "مکیال المکارم"

 

  • محمد محمد

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز


وبلاگ نویسی | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
زبان انگلیسی | کوله پشتی
کد دعای فرج آقا امام زمان ( عج )